من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت هفتم) برای بچه های رزمنده احتیاج به تعدادی چفیه داریم مشروطه خواهی که به جرم مخالفت با مشروطه اعدام شد … به تو هم می گویند رفیق؟ یک پاکت پر از پول نقد برای هادی نخستین جهاد شما : ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید آن روز فهمیدیم که خاک هم پذیرای جنازه افسر بعثی نیست روزی که پاسدار وظیفه شهید حاج قاسم اصغری به گردان تخریب آمد
شهید پیام پوررازقی در عملیات کربلای یک شهید شد . سن ما تقریبا یکی بود البته تقریبا همه گردان به همین صورت بود و همه متولیدن دهه ی چهل بودند با دو سه سال جلوتر یا عقب تر . تقریبا همه با همدیگر هم سن و سال بودیم اما من با شهید پور رازقی متولد […]
من قبل از عملیات کربلای یک به منطقه آمدم و به گردان رفتم . چند روزی گذشت و گفتند بچه ها سوار شوید تا به عملیات برویم . ما در حالی که نمی دانستیم کجا می رویم سوار شدیم ، وقتی سوار مینی بوس شدیم من تب کردم و حالم بد شد و در ماشین […]
سال شصت و پنج بود که ما به موقعیت قلاجه در منطقه مهران اعزام شده بودیم . شهید سید محمد زینال حسینی (فرمانده گردان) به من قول داده بود که اجازه دهد ما هم در عملیات بعدی شرکت کنیم اما نمی خواست به قولش عمل کند. به سید محمد گفتم : عملیات نزدیک است . […]