دیدار با خانواده شهید داوود ابراهیمی
آخرین باری که به مرخصی آمدم
عاقبت طمع ایرانی ها به وعده های بیگانه در جنگ جهانی اول
شبی که شهید حاج قاسم اصغری روی سیم خاردار خوابید
از آخرین باری که حاج قاسم را دیدم تا خبر شهادتش
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج فیاض قائد
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج ابراهیم قاسمی
مینگذاری ارتفاعات ملخ خور و کمک قاطر مشکی
در اواخر جنگ، عراق توانسته بود بخشی از مناطق اشغالی از جمله شلمچه را بازپس بگیرد. دشمن، برای کسب امتیاز در قبال پذیرش قطعنامه توسط ایران، فشار زیادی وارد کرده بود. ما در منطقهای نزدیک به نهر خیّن مستقر بودیم. جایی که فاصله ما با نیروهای عراقی، حداکثر ۱۰۰ متر بود. جاده اهواز–خرمشهر (که امروزه […]
بسمالله الرحمن الرحیم بنده عباس عرب، متولد سال ۱۳۴۳ در شهرستان محلات، هستم. در سال ۱۳۶۱، بهعنوان تخریبچی وارد خدمت شدم و آموزشهای تخصصی تخریب را در لشکر دیدم. تا پایان سال ۱۳۶۲، در رده تخریب ساده فعالیت داشتم. سپس، بهعنوان مربی تخریب در واحد آموزش مشغول شدم. در سال ۱۳۶۴، دوباره به گردان تخریب […]
اول خودش آمد و گفت: حسین خیلی دلم گرفته می خوام برام روضه بخونی. شاید دیگه فرصت روضه گوش کردن نداشته باشم. گفتم: تقی برو شب عملیات خیلی کار دارم. رفت و باز برگشت. این بار شهید یعقوبی رو آورده بود واسطه. اصرار که فقط چند دقیقه. سه تایی رفتیم نشستیم پشت سنگر؛گفتم: چه روضه […]