چرا از ترویج اندیشه حکومتداری شهید رئیسی وحشت دارند؟
یک دفعه داد میزدم مهین مهیــــــن
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت هشتم)
روزی که پاسدار وظیفه شهید حاج قاسم اصغری به گردان تخریب آمد
چهل سال درد از شکنجه های اسارت
بچه های شر و شیطون گردان به روایت حاج علی اکبر جعفری
اینجا جای بزرگاس ، بمون ، بزرگ شو و بزرگی کن
دوربین های نماز جمعه ، خبر جانبازی من رو به مادرم دادند
محمدرضا بچه شیرینی بود و از همان کودکی اخلاقهای خاصی داشت، به حجاب بسیار اهمیت میداد و مثل پدرم سختگیر بود. عید سال ۹۳ یکی از اقوام به افغاستان و شهر هرات آمد و سوغاتی مادر را به دستم داد. بسته را که باز کردم، دیدم پارچه سبزی داخل بسته است. با خودم گفتم مادرم […]
