وقتی یقه ی شهید نوریان رو گرفتم نامه فرماندار اهواز به امام صادق علیه السلام به شهید میرحسینی اعتراض کردم شبی که حاج قاسم روی سیم خار دار خوابید مظفرالدین شاه در مراسم اولين مجلس شورای ملی حسین پسر غلامحسین این را میگوید اولین برخورد با شهید حاج عبدالله نوریان آخرین سلام شهید بسطام خانی به اباعبدالله علیه السلام
سال شصت و هفت ، روزهایی بود که عراق دفاع متحرک می کرد و به جلو می آمد ، ما داشتیم انبار زاغه را خالی می کردیم . شهید امیر یشلاقی هم بود . شهید حاج ناصر اربابیان (معاون گردان) گفت ما با موتور به جلو می رویم که از نیروهای عراقی خبر بگیریم . […]
در ارتفاعات نزدیک سد عراق یک مقر داشتیم. پشت مان هم قرارگاه تاکتیکی لشکر سید الشهدا بود. چون آن جا قرارگاه بود هواپیما زیاد می امد و بمباران می کرد. و زیر تیغش قرار می گرفت. ما به بچه ها گفته بودیم که یک سنگر انفرادی بکنند. که اگر هواپیما آمد در این سنگر ها […]