• امروز : شنبه, ۳ آبان , ۱۴۰۴

انقلاب اسلامی ایران - جمهوری اسلامی ایران - دفاع مقدس

مقام والای شهید ابراهیم فرهمند
نگویید ابراهیم چه کرده

مقام والای شهید ابراهیم فرهمند

شهید محمدرضا فرهمند در عملیات بیت‌المقدس سه، به شهادت رسید. برادر کوچکم نیز آنجا بود. من در مخابرات بودم و برادر کوچکم در آن عملیات مجروح شد و به تبریز اعزام شد. من او را فرستادم که به تبریز برود. نزدیک به آغاز عملیات بیت‌المقدس ۳ بود که می‌خواستند در آن منطقه عملیات انجام دهند. […]

شهید محمدرضا فرهمند، شهیدی که دوبار به خاک سپرده شد
این خواب نیست، رویایی صادق است

شهید محمدرضا فرهمند، شهیدی که دوبار به خاک سپرده شد

محمدرضا فرهمند، معلم قرآن در تبریز و ناظم یکی از مدارس بود. پس از شهادتش، نام همان مدرسه را به «مدرسه شهید فرهمند» تغییر دادند. ایشان به صورت بسیجی به منطقه اعزام شده بود و در گردان امام حسین خدمت می‌کرد. بسیار شوخ‌طبع، باادب، نمازخوان و پاکیزه بود. شهید محمدرضا فرهمند تنها فردی است که […]

عملیات والفجر سه به روایت حاج سید هادی موسوی
فهمیدیم که معبر لو رفته است

عملیات والفجر سه به روایت حاج سید هادی موسوی

در مهران، رودخانه‌ای به نام گاوی وجود داشت که امروزه زائران کربلا نیز از همان مسیر عبور می‌کنند. ما در آنجا برای عملیات والفجر سه آماده شدیم. ظهر روزی که شب آن، عملیات آغاز می‌شد، با سایر بچه های تخریب و همشهری‌هایمان عکس گرفتیم و از یکدیگر خداحافظی کردیم. التماس دعا گفتیم و تقاضای شفاعت […]

عملیات والفجر سه به روایت حاج مجید زنگی
تپه‌های قلاویزان مهران، قتلگاه شهدای لشکر ثارالله است

عملیات والفجر سه به روایت حاج مجید زنگی

به یاد دارم هنگام عملیات والفجر سه در مهران و تپه‌های قلاویزان بودیم. حدود ۱۵ روز قبل از عملیات، ما با بچه‌های اطلاعات می‌رفتیم برای شناسایی و می‌آمدیم. قرار بود لشکر ثارالله از سه محور وارد عملیات شود. در محور یک، مرتضی اقبالی؛ محور دو، حسین محمدآبادی که اهل شهرستان بم بود؛ و محور سه، […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی نجفلو
کمک آرپی‌جی‌زن عملیات خیبر

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی نجفلو

بسم‌الله الرحمن الرحیم من علی نجف‌لو، متولد سال ۱۳۶۲ در شهرستان میانه هستم. فعالیت نظامی من از همان سال ۱۳۶۲ آغاز شد. در ابتدا، در منطقه کردستان و در پایگاه نیکبین شهر پیرانشهر، به عنوان مین یاب خدمت کردم. پس از گذشت شش ماه، به مناطق غربی کشور گیلان‌غرب و کاسه‌گران منتقل شدم و سپس […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید زنگی
اولین مرحله‌ای که به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شدم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید زنگی

بسم‌الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین من مجید زنگی، عضو واحد تخریب لشکر ۴۱ ثارالله از شهرستان بم هستم. به یاد دارم که در سال ۱۳۶۰، در اولین مرحله‌ای که به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شدم، وارد لشکر ثارالله در اهواز شدم. آن موقع لشکر ثارالله هنوز تیپ بود. مشاهده کردیم چند نفر […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سید هادی موسوی
من به عنوان بسیجی و تخریب‌چی

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سید هادی موسوی

بسم‌الله الرحمن الرحیم من سید هادی موسوی، اهل شهرستان بم هستم. آشنایی من با واحد تخریب به این صورت بود که پس از اعزام به اهواز، در خیابان نادری و در یکی از مدارس مستقر شدم. در آنجا چند نفر از اعضای واحد تخریب حضور یافتند و گفتند: «ما برای واحد تخریب نیرو نیاز داریم. […]

عملیات بیت المقدس به روایت حاج دهقان منشادی

عملیات بیت المقدس به روایت حاج دهقان منشادی

وقتی به جبهه اعزام شدیم، ما را در پادگان دوکوهه جمع کردند و گفتند: «برادر ها، تشریف داشته باشید؛ فرمانده تخریب می‌خواهد اینجا صحبت کند.» ما نشسته بودیم که فرمانده تخریب، یعنی آقا جعفر جهروتی آمد و سخن گفت. او با خواندن آیه‌ای از قرآن و «بسم‌الله الرحمن الرحیم»  سخن را آغاز کرد. از حضور […]

عملیات مرصاد به روایت حاج محمود تقی زاده
تیپ ویژه پاسداران در عملیات مرصاد

عملیات مرصاد به روایت حاج محمود تقی زاده

من پس از اتمام دوره در سال 1366 به گردان حمزه منتقل شدم و به عنوان معاون فرماندهی منصوب شدم. لشکر ما یعنی تیپ ویژه پاسداران، در عملیات‌های مختلفی مانند فتح یک، فتح چهار، فتح پنج، بیت‌المقدس و والفجر شرکت داشت. اما بزرگترین عملیات ما مرصاد بود. در مرداد ۱۳۶۷، سازمان مجاهدین خلق از عراق […]

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمود تقی زاده
از فاصله نزدیک به رصدخانه و رادار شلیک کردیم

عملیات فتح چهار به روایت حاج محمود تقی زاده

من در کردستان بودم که دوستم، حشمت‌الله عشوری، که مدتی در مریوان نبود، پس از بازگشت از مأموریت به دیدارم آمد. او گفت که در عملیات فتح یک در منطقه کرکوک شرکت کرده است. ما در کردستان اخبار این عملیات را از رادیو شنیده بودیم. عشوری گفت که تیپی در کرمانشاه تشکیل شده که نیروهایش […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده
من محمود تقی‌زاده، اهل لاهیجان هستم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج محمود تقی زاده

من محمود تقی‌زاده، اهل لاهیجان هستم. در شناسنامه‌ام نام مهدی و فامیلی ام با پسوند تقی‌زاده رشتی ثبت شده است. سال ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ برای اعزام به منطقه، به پادگان منجیل رفتیم. هفت یا هشت ماه از جنگ گذشته بود که به منجیل رفتیم. در آنجا به ما گفتند سنتان پایین است و باید برگردید. […]

شهید علائمی دارد که قبل از شهادتش بروز پیدا میکند
اصغر سیامکی شهیدی بود که شهید شد

شهید علائمی دارد که قبل از شهادتش بروز پیدا میکند

شهید اصغر سیامکی را می‌توان از جمله کسانی دانست که  به قول سردار شهید حاج قاسم سلیمانی  «شهیدی بود که شهید شد». یعنی از همه لحاظ، نمونه‌ای از بچه‌های گل تخریب بود. وقتی چنین افرادی را می‌دیدیم و سپس به شهادت می‌رسیدند، متوجه می‌شدیم که شهادت علائمی پیش از خود دارد. بچه‌ها به شوخی می‌گفتند: […]

نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده
شوخ طبعی در میان اضطراب عملیات‌ها

نحوه شهادت شهید مرتضی اسماعیل زاده

شهید مرتضی اسماعیل‌زاده نیز از فرماندهانی بود که از نظر اخلاقی شوخ‌طبع بود. در میان اضطراب عملیات‌ها، با شوخی‌هایش روحیه بچه‌ها را بالا می‌برد. زبان‌زد بود که هرجا شهید اسماعیل‌زاده می‌آمد، نه فقط بچه‌های تخریب، بلکه تمام گردان‌ها روحیه می‌گرفتند. روزی که به شهادت رسید، با یکی از بچه‌ها به نام ذبیحی با موتورسیکلت به […]

علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود
کی از فرماندهان نمونه در گفتار، رفتار و اخلاق

علی عاصمی یک عارف و استاد اخلاق بود

شهید علی عاصمی، علیرغم اینکه فرمانده بود، بیشتر از یک فرمانده، یک عارف و استاد اخلاق بود. ما نمی‌توانستیم فقط بگوییم «فرمانده تخریب»؛ چرا که جایگاهش فراتر از این بود. بچه‌ها به او عشق می‌ورزیدند و او با رفتار و اخلاقش، جایی عمیق در دل‌هایمان پیدا کرده بود. هر دستوری می‌داد، بچه‌ها بدون تردید اجرا […]

معجزه ای الهی در عملیات والفجر هشت
ماموریت تیپ قمر بنی هاشم لشگر ویژه پاسداران در عملیات والفجر هشت

معجزه ای الهی در عملیات والفجر هشت

در عملیات والفجر ۸، بچه‌های گروه جنگ مین، هر کدام هشت مین ضدتانک و ضد خودرو همراه داشتند: چهار مین در کوله‌پشتی و چهار مین در دست. وظیفه آن‌ها این بود که پس از عبور از رودخانه اروند، در فاصله یک کیلومتری از محور ورودی، حتماً مین‌گذاری کنند. بچه‌های تخریب تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم […]

مظلوم‌ترین و مخلص‌ترین بچه‌های جبهه، تخریب‌چی‌ها بودند

مظلوم‌ترین و مخلص‌ترین بچه‌های جبهه، تخریب‌چی‌ها بودند

واحد تخریب در هر لشکر یا تیپی، بچه‌های خاص خود را داشت. در آن زمان ما می‌گفتیم: «مظلوم‌ترین و مخلص‌ترین بچه‌ها، تخریب‌چی‌ها هستند.» فرض کنید تخریب‌چی ها بدون هیچ سلاحی، تنها با یک سیم‌چین، سیم‌بر و ابزار اولیه، وارد میدان مین می‌شود. میان نیروهای خودی و دشمن قرار می‌گیرد، سرش را پایین می‌اندازد و زیر […]

تاریخچه گردان تخریب لشگر شش ویژه پاسداران به روایت حاج عبدالله فرازنده
فرماندهان و شهدای شاخص گردان تخریب

تاریخچه گردان تخریب لشگر شش ویژه پاسداران به روایت حاج عبدالله فرازنده

تاریخچه گردان تخریب لشکر ۶ پاسداران لشکر ۶ پاسداران یکی از اولین لشکرهایی بود که تحت نظر قرارگاه رمضان به عنوان لشکر جنگ‌های نامنظم تشکیل شد و مأموریت اصلی‌اش انجام عملیات‌های برون‌مرزی بود. شهید والامقام عاصمی، فرمانده تخریب این لشکر، بود. نیروهای اولیه این لشکر در پادگان الغدیر آموزش دیدند و سپس در تنگه کنش، […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عبدالله فرازنده
به عنوان جانشین تخریب تیپ ۷۹ خدمت کردم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عبدالله فرازنده

بسم‌الله الرحمن الرحیم من عبدالله فرازنده، اهل استان چهارمحال و بختیاری، هستم. در سال ۱۳۶۲، با چهارده سال سن  که هنوز سیزده سالگی‌ام تمام نشده بود  به عنوان بسیجی عازم جبهه شدم. این اعزام از طریق دوستان همشهری‌ام صورت گرفت که در واحد تخریب خدمت می‌کردند. به همین ترتیب، به تخریب تیپ ۴۴ قمر بنی […]

اگر عکس فرزندم مانع شهادت من شود آن را پاره می‌کنم و در آب می‌اندازم
این‌گونه از همه تعلقات دنیوی رها شده بود

اگر عکس فرزندم مانع شهادت من شود آن را پاره می‌کنم و در آب می‌اندازم

از دیگر شهدای گردان می‌توان به طلبه شهید رضا سلیمانی و شهید رحیم خطیب اشاره کرد. این دو، بچه‌های محله طالقانی تبریز بودند و بسیار شوخ‌طبع. با این حال، در اعمالشان بسیار متعبد بودند. مطابق روایاتی که داریم، آن‌ها هم در ابتدای غذا و هم در انتهای آن، نمک می‌خوردند تا غذا راحت‌تر هضم شود. […]

سید داوود! تو که در موقع دعا نمی‌خوابیدی، چرا اکنون خوابیده‌ای؟
مادر، هر وقت تو را در خواب می‌دیدم، با حضرت زهرا می‌دیدم

سید داوود! تو که در موقع دعا نمی‌خوابیدی، چرا اکنون خوابیده‌ای؟

سید داوود علوی، ابتدا فرمانده گروهان و سپس جانشین گردان تخریب شد. ما در پادگان دزفول بودیم. روز سه‌شنبه، بعد از ظهر بود که سید داوود از خط مقدم بازگشته بود. نزدیک وقت مغرب بود. سلام و احوال‌پرسی کردیم و آماده نماز مغرب و عشاء شدیم. یکی از همرزمانش به نام آقای مجتبی اسماعیلی که […]

گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن
خاطره ای از شهادت شهید عبدالواحد محمدی

گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن

یکی دیگر از شهدای گردان تخریب لشگر 31 عاشورا، شهید عبدالواحد محمدی بود که مداحی نیز می‌کرد. یکی از همرزمانش میگفن: «در آخرین لحظات، به بالینش رفتم. گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن.» من گشتم و کمی آب آوردم. وقتی گفتم: «عبدالله، بیا آب بخور،» جواب داد: «نه، نمی‌خواهم.» […]

مژده شهادت به شهید سید حجت علوی از حضرت صدیقه طاهره
گفت: من حضرت زهرا را دیدم

مژده شهادت به شهید سید حجت علوی از حضرت صدیقه طاهره

یکی دیگر از شهدای برجسته ی گردان تخریب لشگر 31 عاشورا، برادران علوی بودند. شهیدان سید داوود و سید حجت. این دو برادر، از اهل عرفان و اولیای خدا بودند. هر دو حضرت زهرا (س) را نه در خواب، بلکه در حالت بیداری دیده بودند. یکی از برادران و همرزنمان ما که امروز زنده است، […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عباس فرهمند
در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عباس فرهمند

بسم‌الله الرحمن الرحیم بنده عباس فرهمند، متولد ۱۳۳۹، اهل تبریز هستم که در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم. قَبل از جنگ، عملیات و مأموریت هایی برای کردستان داشتیم. دو سه ماهی آنجا بودیم و با با کوموله و دموکرات درگیر بودیم. جنگ شروع شد. بنده در عملیات سوسنگرد بودم. در فتح خرمشهر هم آنجا بودم […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسین خدایی
رزمنده گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسین خدایی

بسم‌الله الرحمن الرحیم من امان خدایی، اهل تبریز، عضو گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا هستم. تقریباً از سال ۱۳۶۰ در جبهه‌ها حضور داشتم و در اوایل سال ۱۳۶۳ به گردان تخریب پیوستم. علاقه ی من به تخریب بر اثر شنیدن توصیف‌هایی از گردان تخریب و دیدن برخی از عملیات‌های آن‌ها بود که در ما اشتیاق […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسن محمد قریب

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسن محمد قریب

بسم‌الله الرحمن الرحیم من حسن محمد قریب هستم. اگرچه از ده سالگی همراه پدرم در مناطق جنگی حضور داشتم، اما ورود رسمی‌ام به جبهه از سال ۱۳۶۵ آغاز شد. اولین عملیاتی که در آن شرکت کردم، عملیات کربلای ۲ بود. در آن زمان، فرمانده گردان ما سردار حق بین بود که از شهدای استان گیلان […]