• امروز : چهارشنبه, ۲۶ دی , ۱۴۰۳
چه کسی شبانه لباس های رزمنده ها را میشوید و پهن میکند ؟
سلطانعلی معصومی با اکثر بچه های گردان رفیق بود

چه کسی شبانه لباس های رزمنده ها را میشوید و پهن میکند ؟

سلطانعلی معصومی با اکثر بچه های گردان رفیق بود . سلطانعلی روحیات عجیبی داشت . شما حساب کن در منطقه هوا گرم بود . هر روز یا یک روز درمیان باید لباس ها را درمی آوریم و عوض می کردیم و برای شست وشو بیرون می گذاشتیم . شما لباس ها را در می آوردی […]

میگفت تو که طاقت آتش دنیا را نداری آتش جهنم را چکار میکنی ؟
دستش را روی والوری که داشت می سوخت گذاشت

میگفت تو که طاقت آتش دنیا را نداری آتش جهنم را چکار میکنی ؟

یک شب ساعت دوازده بود که حاج عبدالله به من گفت : اگر امکان دارد بیا به خرمشهر برویم . من آمدم و البته چون جانباز بودم و یک پایم مصنوعی بود ، کمی به من توجه ویژه ای داشتند . آمدیم و سوار ماشین شدیم و به سمت خرمشهر حرکت کردیم که یک ساعت […]

چند خاطره از فرماندهی شهید سید محمد زینال حسینی به روایت حاج مسعود میسوری
من مدیر روی دست مدیران جبهه و جنگ هنوز ندیدم

چند خاطره از فرماندهی شهید سید محمد زینال حسینی به روایت حاج مسعود میسوری

بعد از عملیات والفجر هشت ، که حاج عبدالله نوریان شهید شد ، سید محمد به هم ریخته بود و می گفت نمیخوام من فرمانده باشم ولی بعد مجبور شد و قبول کرد . اوایل فرماندهی آقا سید محمد ، من و یک سری از بچه ها مامور شدیم به گردان حضرت زینب سلام الله […]

عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی
ما که رفتیم ، نتوانستیم حتی یک تیر شلیک کنیم

عملیات خیبر به روایت حاج علی بهجانی ممقانی

مدتی قبل از عملیات خیبر بود که به منطقه جفیر آمدیم . یک پاسگاهی بود به نام پاسگاه زارعی که به آنجا رفتیم و تا یک مدت هم در آن جا بودیم تا قرار شد به آن طرف آب برویم . یک قرارشد با هلیکوپترها جلو برویم اما بعد گفتند نشد . هلیکوپترها را روشن […]

از سیره ی پیامبران تا مقدمه سازی برای ظهور
انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است

از سیره ی پیامبران تا مقدمه سازی برای ظهور

یا جنگ تحمیلی؛ خب شماها نبودید، ندیده‌اید. جنگ تحمیلی حادثه‌ی عجیبی بود؛ همه علیه ما [بودند]؛ آمریکا علیه ما، شوروی علیه ما، ناتو علیه ما، کشورهای مسلمان علیه ما، همسایه‌مان ترکیه ‌علیه ما؛ همه! [ولی] ما پیروز شدیم. در یک چنین جنگی که همه علیه ما بودند، ما پیروز شدیم. پس بنابراین تجربه‌های ما هم […]

مثل من که دیشب یواشکی دو تومان صدقه دادم
شوخ طبعی به سبک شهید حاج رسول فیروزبخت

مثل من که دیشب یواشکی دو تومان صدقه دادم

شهید رسول فیروزبخت یک شخصیت ورزشی ، کماندویی و رزمی داشت . ژست های خیلی آرتیستی هم داشت . یک سری روش های طنز داشت . خیلی شجاع بود . استایل ورزشی و جسمی اش خیلی خوب بود . از آن دسته آدم هایی بود که اهل معنویات بود ولی خودش را خیلی دور از […]

مقدمات عملیات ، شش ماه قبل از والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی
بچه های اطلاعات آمدند و یک دوربین وصل کردند

مقدمات عملیات ، شش ماه قبل از والفجر هشت به روایت حاج حسن نسیمی

چند ماه قبل از عملیات والفجر هشت که میخواستیم برای عملیات آماده شویم ماموریتی به ما محول شد که البته اسم خاصی هم نداشت . ما آمدیم و وارد منطقه خرمشهر شدیم . ما چند نفر محدود از گردان تخریب بودیم که آمدیم به خرمشهر . در بحث آموزش ، یک سری زمینه سازی ها […]

میلاد امام جواد علیه السلام ، خط بطلانی بر عقاید واقفیه
رسول خدا ص فرمودند : پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد، پسر همان (زنی) که اهل «نوبه» است

میلاد امام جواد علیه السلام ، خط بطلانی بر عقاید واقفیه

رسول خدا ص فرمودند : پدرم فدای پسر بهترین کنیزان باد، پسر همان (زنی) که اهل «نوبه» است. احادیث زیادی از رسول خدا (ص) و امامان پیشین ، ولادت امام جواد (ع) را خبر داده بودند و شیعیان از مدتها قبل بی صبرانه منتظر ولادت آن حضرت بودند . اما انتظار شیعیان تا مدتها نه […]

اگر برای خدا کار میکنید ، گفتن ندارد
روایتی از شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشگر امام حسین علیه السلام

اگر برای خدا کار میکنید ، گفتن ندارد

بستری شد پدر و پسر رزمنده در یک اتاق در یکی از بیمارستان هایی که مجروح های جبهه رو میاوردن، یک پیرمرد به نام حاج کریم بستری شده بود. روی تخت کناریش هم، یک جوان خوش سیما خوابیده بود که خنده از لب هاش نمی افتاد. از محبتی که بینشون بود معلوم میشد که پدر […]

حاج قاسمی با روشی ساده چیزی کاربردی به ما یاد داد
ما مرتب در قاشق آش فوت می‌کردیم تا کمی خنک شود

حاج قاسمی با روشی ساده چیزی کاربردی به ما یاد داد

پس از پایان عملیات خیبر، همه‌ی نیروها را به اجبار به مرخصی فرستادند. من اما تصمیم گرفتم که فرار کنم و دوباره به جاده‌ی اهواز – خرمشهر بازگردم. مدت طولانی‌ در آنجا ماندیم و در نهایت حاج عبدالله اعلام کرد که به ده نفر داوطلب نیاز دارد. او گفت هرکس کاری ندارد، بماند. من، حسن […]

قرآن جیبی سردار هویزه ، شهید سید حسین علم الهدی
واقعه روز شانزدهم دیماه سال پنجاه و نه

قرآن جیبی سردار هویزه ، شهید سید حسین علم الهدی

چند روز قبل از شانزدهم دیماه چند روز قبل از شانزدهم دیماه ۱۳۵۹ یک گوشه نشسته بود و با حسرت به قرآن کوچیکی که همیشه همراهش بود نگاه میکرد . وقتی متوجه حضور دوستاش شد ، گفت : وارد هویزه که شدم ، تصمیم گرفتم هرچه از قرآن و نهج البلاغه یاد گرفتم رو در […]

در گلزار های شهدا چه میگذرد ؟
# طعم شیرین رفاقت

در گلزار های شهدا چه میگذرد ؟

امروز گلزار شهدا در شهر های مختلف کشور ما ، علی الخصوص در شب های جمعه ، یکی از پر تردد ترین مکان های زیارتی شهر است . کودکان ، نوجوانان ، جوانان ، میناسالان و حتی سالمندان زیادی زیارت شهدا را بعنوان مقصد آخر هفته ی خود برمیگزینند . در این تجمعات ، همرزمان […]

آخرین توصیه و آخرین جمله ای که از زبان عبدالله شنیده شد
به داد خود برسید که وقت تنگ است

آخرین توصیه و آخرین جمله ای که از زبان عبدالله شنیده شد

به داد خود برسید که وقت تنگ است . این آخرین توصیه و آخرین جمله ای بود که از زبان عبدالله شنیده شد . حاج عبدالله نوریان ، موسس و اولین فرمانده گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام ، در دوران دفاع مقدس بود . بخشی از دوران نوجوانی و جوانی اش در محضر […]

روح بلند مومن عصیان نمیذیرد
چند روایت از شهید مصطفی مبینی

روح بلند مومن عصیان نمیذیرد

    طعم و عطر یک رایحه ی شیرین بعضی وقت ها یک رایحه ی شیرین انسان رو به یاد دوستی می اندازه و بعضی وقت ها هم با ذکر نام دوستی ، انگار رایحه ای در مشام انسان میپیچه . گاهی هم یک کلمه یا یک عبارت ، یا یک بیت شعر ذهن انسان […]

شما چطوری جرات کردید صد تا بمب را خنثی کردید ؟
کشف مکانیسم بمب های خوشه ای

شما چطوری جرات کردید صد تا بمب را خنثی کردید ؟

در یک مقطعی ما رفته بودیم و در جزیره ی مجنون جنوبی مستقر بودیم . جزیره ی مجنون جنوبی ، منطقه ای نیزاری بود و آن جایی که ما مستقر بودیم خاکستر بود . عراق نیزارهایش را زده بود ، آب فروکش و ته نشین شده بود . یادم است که در یک مقطعی هواپیماهای […]

عملیات در ارتفاعات بمو به روایت حاج حبیب فرخی
عمو عمو لو رفت بمو

عملیات در ارتفاعات بمو به روایت حاج حبیب فرخی

یادم هست که یک بار رفتیم به محور ارتفاعات بمو . لشگر بیست و هفت رفته بود آن جا کار بکند که دو نفر از لشگر جدا شده بودند و به سمت چپ آن کوهستان رفته بودند . یک درّه ای بین ما و عراقی ها بود . یک دره بود و رو به رویمان […]

ماموریت پاکسازی میدان مین مریوان به روایت حاج حبیب فرخی
در این مسیری که دوستان پاک کرده بودند دوازده مین پیدا کردم

ماموریت پاکسازی میدان مین مریوان به روایت حاج حبیب فرخی

در یک مقطعی که عملیات نبود ‌، ما بچه های گردان تخریب به مریوان رفته بودیم . ما در مریوان کار می کردیم البته یک جایی بودیم که درگیری نبود . اسم آن جا را گذاشته بودند آموزش مادر ولی ما هم می گفتیم آموزش مادربزرگ چون خیلی دوره ی سنگین و سختی بود . […]

بکار گرفتن مین های عراقی ها ، علیه خودشان
ابتکاری که بچه های تخریب به خرج میدادند ...

بکار گرفتن مین های عراقی ها ، علیه خودشان

معمولا در زمان هایی که عملیات نبود ، ما روزهای جمعه می آمدیم دزفول و می رفتیم در نماز جمعه ی دزفول شرکت میکردیم . آن زمان ، مرحوم قاضی امام جمعه ی دزفول بود و در نماز جمعه شرکت می کردیم . بعد از نماز جمعه هم میرفتیم ناهار . چون بعد از نماز […]

ماجرای سهمیه سفر حج شهید حاج عبدالله نوریان
میخواست سهمیه حج تمتعش را به من بدهد

ماجرای سهمیه سفر حج شهید حاج عبدالله نوریان

یک خاطره ی دیگر که از آن موقع ها یادم هست مربوط به سفر حج حاج عبدالله است . در آن زمان ، به هر یگانی یک سهمیه را برای سفر حج تمتع مشخص می کردند . در همان سال ۶۴ در تیپ سیدالشهداء علیه السلام ، برای دو نفر سهمیه معین کردند که دو […]

حاج عبدالله گفت اگه خواستی خلوت کنی به این اتاق بیا
باید حسرت آن روزها را بخوریم

حاج عبدالله گفت اگه خواستی خلوت کنی به این اتاق بیا

یادم می آید در آن مقطعی که گردان تخریب در منطقه سر پل ذهاب بود ، یک اتاق داشتیم که برای ابوذر بود و اتاق کوچکی هم بود . آنجا مواد پودری و مواد منفجره بود . حاج عبدالله یک کلید هم به من داده بود . اولین باری که به آن اتاق رفتم دیدم […]

شهید محمود بهرامی اینگونه شب ها را به صبح میرساند
اگر نصف شب ها از خواب بیدار می شدیم ، این تصاویر را می دیدیم

شهید محمود بهرامی اینگونه شب ها را به صبح میرساند

شهید محمود بهرامی از بچه های سپاه بود که به گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء آمده بود و مدتی با هم بودیم . ما بچه های بسیجی با بچه های سپاهی در چادر با هم بودیم . در یک مقطعی گردان تخریب در دو کوهه مستقر بود ، منتها آنقدر که خشم شب می گذاشتیم […]

مسئول چای گردان تخریب ، شهید اصغر رحیمی
دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود

مسئول چای گردان تخریب ، شهید اصغر رحیمی

دفاع مقدس سراسر درس و آموزه بود . جبهه های جنگ عرصه ای بود که مظاهر تمدن اسلامی رو به معنای تامّ و تمام خودش به نمایش گذاشته بود . حتی رزمنده های کم سن و سالی که به جبهه اومده بودن ، در مکتب امام خمینی طوری دانش آموخته بودن که میشد ساعت ها […]

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …
ماجرای یک بگومگو بین شهید حاج رسول و شهید سید محمد

من حلال کنم ؟ خدا حلالتان کند …

فکر میکنم شهید حاج رسول فیروزبخت در آن زمانی که به گردان تخریب آمد یا پاسدار وظیفه بود و یا خدمتش تمام شده بود و بعنوان بسیجی آمده بود . بچه های گردان به ما خیلی توجه و ابراز محبت می کردند . من هم خدمت تک تک این بزرگواران از جمله ، آقا رسول […]

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی
اعتکاف در غار ارتفاعات بازی دراز

تقویت همزمان توانمندی های نظامی و روحیه معنوی

شهید حاج عبدالله نوریان سعی می کرد موضوع آموزش و توانایی های رزمی را توأم با مسائل اعتقادی در گردان پیاده بکند . من یادم نمی رود در مقطعی که ما در پادگان ابوذر بودیم ، یک تعداد از بزرگواران مثل آقای وحید بهاری ، ناصر اربابیان ، سید ناصر حسینی ، حاج ناصر اسمایل […]

مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید
زمانی که ما در پادگان ابوذر مستقر بودیم

مطالبه حاج عبدالله ازما این بود که میگفت باید در جنگ تاثیر گذار باشید

زمانی که ما در پادگان ابوذر مستقر بودیم، در ساختمانی که ما بودیم ، شهید حاج عبدالله نوریان یک واحد را اختصاص داده بود به بحث تحقیقات اجزای مین و موضاعتی از این دست . معمولا خاطراتی که از حاج عبدالله یاد می شود در بعد معنوی و اعتقادی است و غالباً از رفقای دیگر […]

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!


Fatal error: Uncaught TypeError: strtoupper() expects parameter 1 to be string, null given in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php:145 Stack trace: #0 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(145): strtoupper(NULL) #1 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php(107): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hash_to_element(Object(DOMElement), 2, '<!DOCTYPE html>...') #2 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Controller.php(155): WP_Rocket\Engine\Optimization\LazyRenderContent\Frontend\Processor\Dom->add_hashes('<!DOCTYPE html>...') #3 /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-conte in /home/jawahers/domains/khaledin.com/public_html/wp-content/plugins/wp-rocket/inc/Engine/Optimization/LazyRenderContent/Frontend/Processor/Dom.php on line 145