امام علی علیه السلام در بیان صفات یکی از دوستانش میفرماید : در گذشته برادری داشتم در راه خدا که دنیا در برابر دیدگان او کوچک بود و …
امام علیه السلام ، کوچک دیدن دنیا را یکی از صفات برجسته ی این دوست خود میداند . اگر بخواهیم مصطفی را در یک جمله تعریف کنیم مصداق این کلام مولایش بود : دنیا در برابر دیدگانش کوچک بود . آنچه برای او مهم به شمار می آمد ، عمل به تکلیف و انجام دستورات خداوند بود .
وقتی وارد قم شد عشق به وجود مبارک آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ار را به جمکران میکشاند . عصر سه شنبه از قم حرکت میکرد . آن هم با پای پیاده! همه ی هفته برنامه ی او این بود . پیاده رفتن به منزل یار .
عاشقانه میرفت به سمت مسجد جمکران . جای جای این مسجد با صفا یاد و خاطره ی اشک و ناله های مصطفی را در خود حفظ کرده . در طول هفته هم هرکاه دچار خستگی روحی میشد ، راه درمان خود را میدانست . مسجد جمکران در او تغییر روحی ایجاد میکرد . فراموش نمیکنم . یک بار با دوستان صحبت کرد و گفت : میخواهم هر سه شنبه با ای پیاده به جمکران بروم .
عده ای این کار را بی فایده خواندند . عهده ای او را تشویق کردند و گفتند : همراهت هستیم . اما چند هفته بعد آن ها هم سرد شدند و دیگر ادامه ندادند . اما مصطفی ثابت و استوار هر هفته با پای پیاده عازم جمکران میشد . گریه ها و نماز ها ی خالصانه ی آقا مصطفی در جمکران تا مدت ها روح معنوی او را تقویت میکرد . در راه اشک میریخت ، ناله میکرد ، آقا را صدا میزد و یقینا جواب میگرفت .
به اعتقاد بسیاری از دوستان ، مصطفی به هر کجا که رسید نتیجه ی همین توسلات جمکران بود . این توسل به امام زمان فقط مربوط به جمکران نبود . مصطفی هرکجا که بود آنجا را حمکران میکرد . توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف فقط مربوط به جمکران نبود ، مصطفی هرکجا که بود آنجا را جمکران میکرد . توسل به اما زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را هیچگاه ترک نمیکرد . حسینیه ی شهرک دارخوئین شاهد نجواهای عاشقانه ی اوست . آنجا که ناله میزد :
یابن الحسن کجایی آقا چرا نیایی
در کردستان ، در منطقه ی جنوب و در عملیات های مختلف با توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پیروزی های بزرگی را تصیب رزمندگان کرد . او هرچه داشت نتیجه ی ارتباط معنوی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود