شهيد ثانى رحمة اللّه عليه از عبد الله بن سليمان نوفلى نقل ميكند كه گفت خدمت حضرت صادق(عليه السّلام)بودم كه غلام عبد الله نجاشى وارد شد و سلام كرد و نامه عبد الله را تقديم نمود.امام نامه را گشود و قرائت كرد ابتداى نامه چنين بود:
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ ،خدا عمر آقايم را طولانى كند و مرا از هر ناراحتى فداى ايشان كند و هرگز گرفتارى و ناراحتى مولايم را نبينم.خدا ميتواند چنين كند و عهدهدار همين كار است.سرور و مولايم،من گرفتار فرماندارى اهواز شدهام اگر صلاح بدانيد مرز و حدودى را معين بفرمائيد برايم و راه و روشى را تعيين كنيد كه موجب تقرب به خداى عزيز و پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله شود و بطور خلاصه در اين دستورات آنچه بايد عمل كنم و در چه راه بذل و بخشش كنم و در چه چيزها بيهوده است خرج كردن.زكات را چگونه جدا كنم و به كه بپردازم،با چه اشخاصى انس بگيرم و به كه دلخوش كنم و اطمينان داشته باشم و پناه برم در كارهاى سرى خود. اميدوارم خداوند با راهنمائى و ارشاد شما مرا نجات بخشد تو حجت خدا بر مردم و امين او در دنيا هستى پيوسته مشمول نعمت خدائى.
عبد الله بن سليمان گفت امام صادق(عليه السّلام)در جوابش چنين نوشت:
«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ »:خداوند با تو بخوبى معامله كند و مشمول لطف خويش قرار دهد و در پناه خود محفوظت بدارد،او شايستۀ چنين لطفى است، نامه تو رسيد و آنچه درخواست كرده بودى متوجه شدم،گفتى گرفتار فرماندارى اهواز شدهاى من خوشحال شدم از اين شغل و منصبى كه گرفتهاى،با خود گفتم شايد خداوند بوسيله تو گرفتارى را نجات و بيمناكى را از دوستان آل محمد(صلّى اللّه عليه و آله) فريادرسى كند و خوار و گرفتار آنها بوسيله تو عزيز شوند و برهنگان از اين گروه پوشيده گردند و ناتوانان آنها قوى شوند و آتش خشم مخالفين بوسيله تو از آنها برطرف گردد،اما آنچه موجب اندوه من شد از اين منصب آنست كه كمترين چيزى كه مرا ميترساند كوتاهى تو است نسبت بيكى از دوستان ما كه در اين رابطه ديگر بوى بهشت را استشمام نكنى.من بطور خلاصه آنچه درخواست كردهاى مىنويسم كه اگر بآن عمل كنى و مخالفت ننمائى اميد سلامتى را برايت دارم ان شاء الله.بندهى خدا،پدرم از آباء گرام خود از على بن ابى طالب(عليه السّلام)از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل كرد كه فرمود هر كس برادر مؤمنش با او مشورت كند و او خيرخواهى واقعى ننمايد خداوند بينش او را ميگيرد.بدان من راهى را بتو ارائه ميدهم كه اگر عمل كنى از آنچه بيمناكى نجات خواهى يافت.بدان نجات تو و آسايشت در جلوگيرى از خونريزى و آزار اولياى خدا و محبت و مدارا با مردم و با توقف در تصميمگيرىهاى عجولانه و حسن معاشرت بهمراه ملايمت بدون ضعف و نشان دادن صلابت ولى بدون ستمگرى و مدارا كردن با دوستت و هر كه از طرف او پيش تو مىآيد،سعى كن اصلاح امور مردم را بنمائى باينكه در راه حق و واقعيت و عدالت با آنها موافقت كنى ان شاء الله.بپرهيز از گوش دادن بحرف سخنچينها مبادا بتو نزديك شوند،خدا ترا در يك روز و يك شب نبيند كه از آنها سخن و مطلبى را بپذيرى كه خدا آبرويت را مىبرد و اسرارت را فاش ميكند از مكر و حيله خوزستانيها برحذر باش،پدرم از آباء گرام خود از امير المؤمنين(عليه السّلام)نقل كرد كه فرمود: ايمان در قلب يهودى و خوزستانى ثابت نميماند هرگز اما بكسانى كه انس ميگيرى و باو دلخوش هستى و در كارهاى خود باو پناهنده ميشوى بايد مردى آزمايش شده بينا و امين و موافق باشد با تو در دين.ياران خود را بشناس و دوست و دشمن خويش را آزمايش كن اگر از آنها صلاحيت ديدى ميتوانى با آنها آميزش نمائى.مبادا درهمى يا لباسى و يا مركبى در غير راه خدا بشاعر يا مسخره يا دلقكى بدهى جز اينكه همان مقدار در راه خدا بپردازى،بايد جوائز خود را اختصاص دهى بفرماندهان و فرستادگان و سپاهيان و نويسندگان و مامورين شهربانى و مامورين دارائى و آنچه مايلى اختصاص به كارهاى نيك و رستگارى بدهى در راه آزادى و صدقه و حج و آشاميدنى و پوشيدنى كه با آن نماز ميخوانى و هديهاى كه به پيشگاه خدا و پيامبر تقديم مينمائى بايد همه اينها از پاكترين مال تو باشد.بندهى خدا كوشش كن كه طلا و نقره بر هم انباشته نكنى كه مشمول اين آيه قرار خواهى گرفت: « اَلَّذِينَ يَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ يُنْفِقُونَهٰا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ » مبادا كوچك شمارى يك خوشى و غذاى اضافى كه به گرسنهاى ميخورانى تا خشم خدا را بوسيله آن فرو نشانى.بدان كه من از پدرم شنيدم كه از پدران بزرگوار خود از امير المؤمنين نقل كرد كه از پيامبر اكرم شنيد باصحاب خود روزى ميفرمود:بخدا و روز قيامت ايمان ندارد كسى كه سير بخوابد و همسايهاش گرسنه باشد.عرضكرديم هلاك شديم يا رسول الله،ممكن است ما بخوابيم سير و همسايههاى ما گرسنه باشند؟فرمود از غذاى اضافه خود و از خرماهاى اضافى و زاد و توشه و لباس كهنه و مندرس خود كه بوسيله آن خشم خدا را فرونشانى.بزودى ترا آشنا بخوارى و بىارزشى دنيا و موقعيت و مقام دنيوى ميكنم نسبت به گذشتگان و كسانى كه بعد از آنها آمدهاند.محمد بن على بن الحسين حضرت باقر(عليه السّلام)فرمود وقتى امام حسين(عليه السّلام)آماده شد به كوفه حركت كند،ابن عباس خدمت آن جناب رسيد و قسم بخدا و خويشاوندى داد او را كه مبادا آن كسى باشى كه در كربلا كشته مىشود،آن جناب فرمود من جايى كه بر زمين مىافتم بهتر از تو ميدانم كجا است من هدفى جز مفارقت از دنيا ندارم براى تو حديث امير المؤمنين(عليه السّلام)با دنيا را نقل كنم؟گفت بفرمائيد خيلى مايلم برايم توضيح دهيد.امير المؤمنين(عليه السّلام)فرمود در يكى از باغهاى فدك بودم آن موقعى كه در اختيار فاطمه زهرا عليها السّلام بود ناگاه ديدم زنى جلو من آمد،در دست من كلنگى بود كه با آن كار ميكردم،همين كه چشم من باو افتاد از زيبائى دلم پرواز كرد شبيه بود به بشينه دختر عامر جمحى كه از زيباترين زنان قريش بود،بمن گفت پسر ابى طالب مايلى با من ازدواج كنى ترا از اين كلنگ بىنياز كنم و گنجينههاى دنيا را بتو نشان دهم كه تا وقتى زنده هستى براى خود و بازماندگانت برقرار بماند. باو گفتم تو كه هستى تا از خانوادهات خواستگارى كنم،جواب داد من دنيايم،گفتم برو شوهر ديگرى بياب تو بدرد من نميخورى و شروع بكار خود كردم بعد اشعارى را خواند كه اولين آنها اين شعر است:
لقد خاب من عزته دنيا دنية و ما هى ان غرت قرونا
بنائل از دنيا خارج شد در حالى كه هيچ نوع حقى كسى بگردن او نداشت تا بملاقات پروردگار محمود و پسنديده رفت بر او ايرادى نميشد بگيرند،امامان بعد از او پيروى از آن جناب نمودند همان طورى كه بشما رسيده آلوده به گرفتاريهاى دنيا نشدند صلوات الله عليهم اجمعين و بهترين جايگاه را بآنها اختصاص دهد.من تمام اخلاق پسنديده دنيا و آخرت را برايت توضيح دادم.از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل كردم اگر تو بآنچه در اين نامه نوشتهام عمل كنى و نصايح مرا بكاربندى در صورتى كه گناه و خطا باندازه وزن كوهها و امواج درياها داشته باشى اميد است خداوند از تو و بلطف و قدرت خويش بگذرد.اى بندهى خدا،مبادا مؤمنى را بترسانى پدرم از على بن ابى طالب(عليه السّلام)نقل كرد كه ميفرمود:هر كس نگاه تندى به مؤمنى بنمايد تا او را با اين نگاه بترساند، خداوند او را خواهد ترسانيد روزى كه سايهاى جز سايه او وجود ندارد و بصورت ذرات ريز چون مورچه گوشت و پوست و تمام اعضايش را محشور مينمايد تا بالاخره بجايگاهى كه بايد او را ميفرستد.پدرم از آباء گرام خود از پيامبر اكرم نقل كرد كه فرمود:هر كه بداد بيچارهاى از مؤمنين برسد خداوند در روزى كه سايهاى جز سايه او نيست بدادش ميرسد و در بزرگترين بيمها در امانش قرار ميدهد و از بازگشت بد در امان قرارش خواهد داد و هر كه يك حاجت از برادر مؤمن خود برآورد خداوند حاجات زيادى از او بر مىآورد كه يكى از آنها بهشت برين است و هر كه برادر مؤمن خود را بپوشاند خداوند لباسى از سندس و استبرق و حرير بهشت باو مىپوشاند و تا وقتى نخى از آن پارچه بر تن آن مؤمن است در رضوان خدا ميخرامد،و هر كه نجات بخشد از گرسنگى برادر خود را خداوند از غذاهاى پاكيزه بهشت باو ميخوراند.و هر كه از تشنگى او را نجات بخشد خداوند او را از رحيق مختوم سيرآب ميكند و هر كه خدمتكارى برادر خود را بنمايد خداوند ولدان مخلد(بچههاى خدمتكار بهشت را) در خدمت او ميگمارد و او را با ائمه طاهرين همنشين ميكند.و هر كه برادر مؤمن خود را سوار كند خداوند او را سوار بر شترهاى بهشتى ميكند و با ملائكه مقرب مباهات ميكند باو،و هر كه برادر مؤمن خود را داماد كند و فرنى باو بدهد كه انس باو بگيرد و كمكش كند و در پناه آن زن بياسايد خداوند از حوران بهشتى به ازدواج او درمىآورد و همدم ميكند او را با هر يك از صديقين و اهل بيت پيامبر و برادرانش كه مايل باشد و هر كه كمك كند به برادر مؤمن خود در رابطه با سلطان ستمگر خداوند او را كمك ميكند بر گذشتن از صراط هنگامى كه قدمها ميلغزد و هر كه بديدن برادر مؤمن خود برود نه بواسطه كارى كه باو دارد از زائرين خدا محسوب مىشود و لازم است كه خداوند زائر خود را گرامى بدارد.اى بندهى خدا،پدرم از آباء گرام خود از على بن ابى طالب نقل كرد كه آن جناب از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله شنيد روزى باصحاب خود ميفرمود:مردم بدانيد مؤمن نيست كسى كه با زبان ايمان داشته باشد و با دل ايمان نداشته باشد، پىگيرى از لغزشهاى مؤمنين نكنيد هر كه پىگيرى از لغزش مؤمنى بنمايد روز قيامت خداوند پىگيرى از لغزشهاى او مينمايد و در درون خانهاش او را رسوا ميكند.پدرم از على(عليه السّلام)نقل كرد كه فرمود:خداوند از مؤمن پيمان گرفته كه حرفش را تصديق نكنند و از دشمنش انتقام نگيرند و خشم و ناراحتى او تسلى نيابد مگر با رسوائى زيرا هر مؤمنى موظف است خوددار باشد و در محدوده دستورات مذهبى باشد اين محدوديت در يك زندگى زودگذر است كه پس از آن آسايش ابدى است خداوند از مؤمن راجع بچيزهائى پيمان گرفته كه كوچكترين آنها اينست كه مؤمن ديگرى كه همعقيده با او است نسبت باو كينه دارد و حسد مىورزد و شيطان گمراهش ميكند و سلطان دشمن اوست و در پى گرفتن مؤمن است و ميخواهد برايش ايرادى بتراشد با اينكه كافر بخدا است ولى مايل است خون او را بريزد و زندگيش را بتاراج برد،ديگر با اين پيمانها و اوضاع مؤمن چه علاقهاى به زندگى و دنيا دارد؟اى بندۀ خدا پدرم از على بن ابى طالب(عليه السّلام)از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل كرد كه جبرئيل نازل شد و گفت يا محمد،خداوند سلامت مىرساند و ميفرمايد من براى مؤمن يكى از اسمهاى خود را جدا كردهام و او را مؤمن ناميدهام مؤمن از من است و من از اويم هر كس مؤمنى را حقير شمارد با من به جنگ پرداخته.اى بندهى خدا پدرم از آباء گرام خود از على(عليه السّلام)از پيامبر اكرم(صلّى اللّه عليه و آله)نقل كرد كه آن جناب روزى فرمود:يا على بمناظره نپرداز با كسى مگر اينكه از دلش آگاه باشى،اگر پاكدل باشد خداوند هرگز ولى خود را خوار نخواهد كرد و اگر سرشت و دل بدى داشته باشد او را گناهانش كافى است اگر بخواهى تو بيشتر از گناهانى كه دارد در او اثر بگذارى نميتوانى.اى بندۀ خدا پدرم از پيامبر اكرم بوسيله آباء گرام خود نقل كرد:كه فرمود كوچكترين مرتبه كفر اينست كه شخص از برادر مؤمن خود كلمهاى را بشنود و آن را نگهدارد تا يك روز رسوايش نمايد آنها را بهرهاى نيست(در روز قيامت.)اى بندۀ خدا پدرم از امير المؤمنين(عليه السّلام)نقل كرد كه فرمود هر كس در بارۀ مؤمنى مطلبى را بگويد كه با چشم ديده يا با گوش خود شنيده كه بآن وسيله از او عيبجوئى كند و زيان بشخصيت او برساند چنين كسى از آنها است كه خداوند در باره ايشان ميفرمايد:
«إِنَّ اَلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ اَلْفٰاحِشَةُ فِي اَلَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِيمٌ »
اى بندۀ خدا پدرم از آباء گرام خود از على(عليه السّلام)نقل كرد كه فرمود هر كس از برادر مؤمن خود مطلبى را نقل كند و منظورش از نقل اين مطلب از بين بردن شخصيت آن مؤمن و عيبجوئى از او باشد خداوند بواسطه گناهش او را خوار و بدبخت ميكند مگر اينكه حرف خود را بوسيلهاى رفع كند و هرگز نميتواند وسيلهاى براى رفع سخن خود ترتيب دهد.و هر كس بر برادر مؤمن خود سرورى وارد كند بر اهل بيت پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله)سرور وارد كرده و هر كه بر اهل بيت پيامبر سرور وارد كند بر پيامبر اكرم(صلّى اللّه عليه و آله)سرور وارد كرده و كسى كه پيامبر را مسرور نمايد خدا را مسرور نموده و هر كه خدا را مسرور نمايد شايسته است كه در اين هنگام خدا او را وارد بهشت كند.پس از اين توضيحات ترا سفارش به تقوى و مقدم داشتن اطاعت خدا و چنگ زدن بريسمان او ميكنم هر كس چنگ بريسمان خدا بزند براه راست هدايت يافته از خدا بپرهيز و هيچ گاه ديگرى را بر رضاى خدا مقدم مدار اين وصيت خدا است به مردم كه جز اين نمىپذيرد و براى غير اين كار ارزشى قائل نيست.بدان كه مردم ماموريتى عظيمتر از تقوى ندارند همين تقوى سفارش ما اهل بيت است اگر بتوانى از دنيا بهرهاى نبرى كه فردا مورد بازخواست قرار بگيرى اين كار را بكن.
عبد الله بن سليمان گفت وقتى نامه امام صادق(عليه السّلام)به نجاشى رسيد و آن را مطالعه كرد گفت بخداى يكتا مولايم صحيح فرموده هر كس باين نامه عمل كند نجات مىيابد در طول زندگى خود عبد الله باين نامه عمل ميكرد.