سال ۱۹۴۸ وقتی همه پشت ملت فلسطین را خالی کردند این رژیم برپا شد و ملت فلسطین و همهی ملتها و کشورهای منطقه هزینهی آثار منفی و دردهای برپایی این رژیم را دادند. پیامدهای این رژیم فقط برای ملت فلسطین نبود بلکه برای اردنیها، مصریها، سوریها و لبنانیها هم بود. لبنان شاید یکی از کشورها و ملتهایی بود که بیشترین رنج را از وجود این رژیم متجاوز، غاصب و آزمند متحمل شد. این یک واقعیت تاریخی است. چه کسی میتواند آن را نادیده بگیرد یا از آن بگریزد؟ امروز هم همین است. حوادث امروز غزه جنگی مانند جنگهای دیگر، حادثهای مانند حوادث دیگر و نبردی مانند نبردهای دیگر نیست. یک نبرد جداکننده، تعیینکننده و تاریخی است. پس از این نبرد هرگز شبیه پیش از آن نخواهد بود و این ایجاب میکند همه مسئولیتهایشان را بر عهده بگیرند.
وقتی دربارهی مسئولیتپذیری صحبت میکنیم باید هدفهای نزدیکی تعیین کنیم که همه باید برای آن بکوشیم. و از نگاه ما این هدفهای نزدیک عبارتاند از دو چیز:
نخستین هدفی که باید شبانهروز برای آن تلاش کنیم توقف تجاوز و جنگ علیه نوار غزه است.
دومین هدف آن است که غزه و مقاومت فلسطینی و مشخصا حماس در غزه پیروز شوند.
این دو هدف باید مقابل چشمان ما باشد و برایش تلاش کنیم.
روشها، انگیزهها و دلایل هدف اولْ انسانی، اخلاقی، دینی، شرعی و خدشهناپذیر هستند.
اما برادران و خواهران و همهی شنوندگان، هدف دوم به نفع همه است. اولا و قطعا به نفع همهی ملت فلسطین است. اما برخیها هستند که دارند به وسیلهی دروغ و تحریف با این موضوع بازی میکنند. برخی میگویند اگر غزه پیروز شود یعنی ایران پیروز شده است. (بگذارید روشن صحبت کنیم.) یا میگویند اگر غزه پیروز شود یعنی اخوان المسلمین در منطقه پیروز شده است. اینها دروغ، تحریف و گمراهسازی است. پیروزی غزه یعنی پیروزی ملت، اسیران، کرانه، غزه، قدس، مسجدالاقصی و کلیسای رستاخیز در فلسطین و همچنین پیروزی کشورها و ملتهای منطقه بهویژه کشورهای همسایهی فلسطین. الآن فرصت نیست مفصل توضیح دهم اما به یک اشاره بسنده میکنم: امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای مصر است. امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای اردن است. امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای سوریه است. و اولا و پیش از هر کشور دیگری امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای لبنان است. گمان میکنم این موضوع در روزهای پیش شرح داده شده است.
پیروزی اسرائیل در غزه چه معنایی خواهد داشت؟ شکست مقاومت در غزه چه معنایی خواهد داشت؟ پیامدهای امنیتی، سیاسی، ملی و جمعیتشناختیاش برای کشورهای منطقه و فلسطین و قضیهی فلسطین و بهویژه برای لبنان چیست؟ دشمن مدام لبنان و ملت لبنان را تهدید میکند و خط و نشان میکشد. دشمن الآن در غزه گیر کرده اما در عین حال با ریختن خون و پیکرهای پارهپارهی کودکان و زنان غزه و مساجد و کلیساهای ویرانشده در غزه، برای ملت لبنان خط و نشان میکشد. این نهایت وحشیگریی و درندهخویی است.
برادران و خواهران، پس این مسئولیت بر عهدهی همه است. هر انسان آزاده و شریفی در جهان باید مسئولیتش را بر عهده بگیرد. کشورها و دولتهای عربی و اسلامی باید تمام تلاش خود را دست کم برای توقف تجاوز به غزه به کار بگیرند. نمیخواهد هدف دوم را دنبال کنید. دین، انسانیت، اخلاق و وجدان شما اقتضا میکند برای هدف اول بکوشید. بیانیههای محکومیت کافی نیست. روابطتان را قطع کنید و سفیرانتان را فرا بخوانید. اینکه سخنرانی کنیم اما همزمان به اسرائیل نفت و گاز و مواد غذایی بدهیم کافی نیست. گفتمان کشورهای عربی و اسلامی در جنگهای پیش این بود که نفت امریکا را قطع کنید اما متأسفانه امروز به جایی رسیدهایم که آرزو و مطالبهمان این است که نفت، مواد غذایی و صادرات به اسرائیل را قطع کنید! دیدم برخی اسرائیلیان حکومتهای عربی را ریشخند کردهاند و نوشتهاند ۲۲ نظام و کشور عربی نمیتوانند حتی یک زخمی را از غزه خارج و یک تریلی کمک وارد غزه کنند. آیا ناتوانی عربی به این سطح رسیده است؟ برادران غزه در سخنانشان به کشورهای عربی میگویند: ارتشها، سلاحها و موشکهایی شما را نمیخواهیم اما اندکی قدرت ندارید که گذرگاه رفح را باز کنید؟ و ورود کمک و خروج زخمیها را تحمیل کنید؟ آیا این پادشاهان، رئیسجمهوران، وزیران، علما و بزرگان قوم در جهان عرب و اسلام نمیتوانند بروند با زنان و کودکانشان پشت گذرگاه رفح در نزدیکی زنان و کودکان غزه اعتصاب کنند؟ و مرزهای رفح را به تریبونی برای سخن گفتن با همهی جهان و ملتهای خودشان و متوجه ساختن مسئولیتها بدل سازند؟ در هر صورت باید این حرف را بزنیم. من نمیخواهم سراغ ادبیات نسبت دادن خیانت و توهین و… بروم چون اینها بیفایده است اما باید از مطالبه، فراخوان، استدلال و متوجه ساختن مسئولیتها نا امید نشویم. شاید یک لحظه یک وجدان یا شرافت جایی بیدار شود.























































