• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
رویای عجیب شهید مصطفی ردانی پور

نمیدانم الان بروم به حوزه یا بعد از دیپلم

  • کد خبر : 5426
نمیدانم الان بروم به حوزه یا بعد از دیپلم

تصمیم گرفته بود که به مدرسه برنگردد . خیلی توی فکر بود . میگفت : دوست دارم بروم حوزه علمیه اما! امانمیدانم الان بروم حوزه یا اینکه درس هنرستانم را تمام کنم بعد برای حوزه اقدام کنم . فردا صبح رفا دنبال ثبت نام حوزه . پرسیدم : چی شد ؟ تصمیم گرفتی طلبه بشی […]

تصمیم گرفته بود که به مدرسه برنگردد . خیلی توی فکر بود . میگفت : دوست دارم بروم حوزه علمیه اما!

امانمیدانم الان بروم حوزه یا اینکه درس هنرستانم را تمام کنم بعد برای حوزه اقدام کنم . فردا صبح رفا دنبال ثبت نام حوزه . پرسیدم : چی شد ؟ تصمیم گرفتی طلبه بشی ؟

مکثی کرد و گفت : دیشب خواب عجیبی دیدم . از حاج آقا تعبیرش رو سوال کردم ، گفت : تعبیرش این است که شما عالم و یاور دین میشوی . اما تاخیر نکن ، باید سریع تر اقدام کنی . با تعجب گفتم مگه چه خوابی دیدی ؟

مکثی کرد و گفت : رفته بودم توی مسجد امام اصفهان . همین طور که قدم میزدم یکباره صحنه ی عجیبی دیدم .
آقا امام حسین علیه السلام در یکی از حجره های بالای مسجد زندانی شده بود . آقا من را صدا کردند و گفتند : بیا در را باز کن . من هم گفتم : چشم اجازه بدهید بروم و برگردم .

ایشان فرمودند : نه ! همین الان بیا .

من هم دویدم به سمت بالا و در را باز کردم . در همین لحظه از خواب پریدم .

صبح روز بعد خیلی زود از خانه خارج شد . مصطفی در حوزه ی علمیه ذوالفقار ، در بازار اصفهان ثبت نام کرد . او به عنوان یک طلبه ، تحصیل را با جدیت شروع کرد . درسش خوب بود . همیشه اهل مطالعه بود . استعداد عجیبی در دروس حوزوی داشت . برای همین مراحل علمی حوزه را خیلی سریع پشت سر گذاشت .

اتفاق ناگواری در همان سال اول تحصیل او رخ داد که همه ی ما از جمله مصطفای پانزده ساله را متاثر کرد . مشهدی باقر پدر زحمتکش ما ، دار فانی را وداع گفت .

اگر برای خدا کار میکنید ، گفتن ندارد

او پس از تحمل چندین سال بیماری از دنیا رفت و در تخت فولاد آرام گرفت . مصطفی خیلی پدر را دوست داشت . لقمه ی حلال و تربیت صحیح پدر راه رشد معنوی همه ما را هموار کرد . طی دوس ال در مدرسه عملیه ذوالفقار دروس مقدمات را خواند . بعد هم به توصیه اساتیدش برای ادامه تحصیل راهی قم شد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=5426
  • نویسنده : حاج علی ردانی پور
  • منبع : کتاب زندگی نامه شهید مصطفی ردانی پور

خاطرات مشابه

01مرداد
مگر نمی‌بینی همه رفته‌اند و ما مانده‌ایم؟
خدا اینجاست، امام حسین (ع) اینجاست

مگر نمی‌بینی همه رفته‌اند و ما مانده‌ایم؟

06خرداد
پای پیاده تا منزل یار (عج)
هرچه داشت نتیجه ی ارتباط با امام زمان عج بود

پای پیاده تا منزل یار (عج)

23دی
اگر برای خدا کار میکنید ، گفتن ندارد
روایتی از شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشگر امام حسین علیه السلام

اگر برای خدا کار میکنید ، گفتن ندارد

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!