واحد تخریب در هر لشکر یا تیپی، بچههای خاص خود را داشت. در آن زمان ما میگفتیم: «مظلومترین و مخلصترین بچهها، تخریبچیها هستند.»
فرض کنید تخریبچی ها بدون هیچ سلاحی، تنها با یک سیمچین، سیمبر و ابزار اولیه، وارد میدان مین میشود. میان نیروهای خودی و دشمن قرار میگیرد، سرش را پایین میاندازد و زیر حجم آتش دشمن، تمام حواسش را به کار خود میدهد. برایش مهم نیست که وضعیت جنگ چگونه است یا چه اتفاقی میافتد. وظیفهاش این است که معبر را باز کند تا سایر نیروها بتوانند عبور کنند. اگر کارش ناقص انجام شود، آسیب به کل نظام و رزمندگان خواهد رسید.
از این بچهها زیاد داشتیم که حتی اگر در میدان تیر به آنها اصابت میکرد یا دست و پایشان قطع میشد، بدون سر و صدا، مظلومانه در میدان میماندند. گاهی آنقدر آرام که دشمن صدایشان را نمیشنید. به حق میتوان گفت که مظلومترین و در عین حال مخلصترین نیروها در صحنه جنگ، همین بچههای تخریب بودند.