سال ۱۲۸۷ شمسی محمدعلی قاجار مجلس را به توپ بست و مشروطهخواهان را کشت و دوره استبداد صغیر شروع شد. البته این استبداد صغیر یک سال بیشتر طول نکشید و مشروطهخواهان تفنگبهدست از شمال و جنوب آمدند و تهران را فتح کردند و محمدعلی قاجار را از سلطنت عزل کردند و دوباره مجلس برپا شد، اما همان موقع فتح تهران یک اتفاق تاریخی افتاد و شیخ فضلالله نوری به حکم فاتحان تهران شهید شد.
شیخ فضلالله مشروطهخواه بود و از رهبران مشروطه هم بود ولی وقتی که دید غربگراها و غربزدهها عنان مشروطه را در دست گرفتهاند و در آن هیاهوی مشروطهخواهی دنبال اهداف خودشان هستند، پیشنهاد داد یک گروه از مجتهدان بر قوانین مجلس نظارت کنند و همین به مذاق خیلیها خوش نیامد. بعد هم هر چقدر میتوانست جلوی خلاف شرع را در مشروطهخواهی گرفت و عاقبت این شد که هنگام فتح تهران عدهای رفتند پیش فاتحان و گفتند تا این شیخ زنده است مردم را علیه مشروطهخواهان میشوراند و دادگاهی برپا شد که البته محاکمهای نداشت و حکمش از پیش معلوم بود و شیخ فضلالله در میدان توپخانه تهران بالای دار رفت؛ ۹ یا ۱۱ مرداد سال ۱۲۸۸ شمسی بود.
عکسی هم از پیکرش بر بالای دار باقی است و این همان است که «جلال آلاحمد» گفت: «و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی میدانم که بهعلامت استیلای غربزدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
«شیخ فضلالله نوری» گفته بود: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بیدین و فرقه گمراه و گمراهگر مخالفم»