• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
حتی یه آخ نگفت

ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی

  • کد خبر : 1835
ماجرای سوختن پای شهید هادی مهین بابایی

هادی مهین بابایی یکی از پسرای هیکل دار و خوش تیپ و مو بور و خیلی با اخلاق و خیلی شاد بود . در کنار اینکه خیلی مکتبی بود خیلی هم مهربون بود . این بشر رو تو بدترین شرایط اخمو نمیدیدیم . حتی تو بدترین شرایط .من ندیدم اصلا تو مراسمامون که بچه های […]

هادی مهین بابایی یکی از پسرای هیکل دار و خوش تیپ و مو بور و خیلی با اخلاق و خیلی شاد بود . در کنار اینکه خیلی مکتبی بود خیلی هم مهربون بود .

این بشر رو تو بدترین شرایط اخمو نمیدیدیم . حتی تو بدترین شرایط .من ندیدم اصلا تو مراسمامون که بچه های تخریب میذارن ، حتی اسمشم برده بشه یکی از بچه های خوب تخریب بود. بچه قدیمی گردان بود . بچه سومار همه هم دوسش داشتن .جنبه اش بالا بود همه دوست داشتن اذیتش کنن .منو موسی طیبی و امیر یشلاقی چون شیطونیمون زیاد بود هادی رو خیلی اذیتش میکردیم از دوست داشتن زیاد .از سومار که اومدیم تو چنانه هادی اولین چادر از سمت راست بود ما اولی از سمت چپ. ما نشسته بودیم و هی داد میزدیم مهین ! مهین ! مهین .

بنده خدا پا برهنه میومد ببینه چی شده .سر به سرش میذاشتیم .یه بار زمستون بود تو چادر دور آتیش نشسته بودیم .یه کتری بزرگ ابجوش هم بود وگرمارو بیشتر میکرد. یکی از بچه ها که میخواست رد بدشه ، لباسش گیر کرد به کتری . آبجوش برگشت رو پاهای شهید هادی مهین بابایی .که طفلک جوراب با پوسته پاهاش بلند شد.حتی یه آخ نگفت . وقتی خیلی درد داشت بجای داد زدن ، با صدای بلند شوخی میکرد که هم کسی ناراحت نشه و هم یکم آروم تر بشه . آوردیمش پماد زدیم براش . با همون وضع مونده بود نمیذاشت کسی کمک کنه .ولی حتی راه نمیتونست بره کلا پاهاش سوخته بود . حتی شوخ طبعیش رو از دست نداد و درد رو تحمل کرد . اون بنده خداهم که کتری رو ریخت شهید شد . دائم میخواست حلالیت بگیره.

دیدید که دست و پایم از هم جدا نشده بود

هم سید محمد هم حاج عبدالله خیلی دوسشداشتن همه دوسش داشتن. وقتی هم شهید شد حاج عبدالله گفت گردان همه بریم در خونشون.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=1835
  • نویسنده : داوود پاداشی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

20تیر
ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان
شیوه ی فرماندهی فرمانده گردان تخریب اینگونه بود

ماموریت دونفره با شهید حاج عبدالله نوریان

17تیر
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری
این خاطره ای بود که من در بدو ورودم از حاج عبدالله داشتم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج مجید بختیاری

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!