بسمالله الرحمن الرحیم.
من محمد صلاحی کجور هستم، اهل شهرستان چالوس در استان مازندران.
ورود ما به جنگ تقریباً از سال ۱۳۶۲ آغاز شد؛ در آن زمان سن زیادی هم نداشتیم. آشنایی ما با بسیج و سپاه در همین دوران شکل گرفت. پس از آن، مدتی در یگان طرح جنگل مشغول به برخورد با منافقین بودیم و سپس وارد عرصه جنگ در کردستان شدیم. در سال ۱۳۶۴ نیز در منطقه جنوب، در لشکر ویژه ۲۵ کربلا، در عملیات والفجر ۸ حضور یافتیم و توانستیم وظیفه خود را انجام دهیم.
از سال ۱۳۶۵، من به لشکر ۶ ویژه پاسداران پیوستم که البته در آن زمان تیپ ۵5 ویژه پاسداران بود. در این مدت، دورهای را در خصوص عملیاتهای برونمرزی در پادگان غدیر اصفهان گذراندیم و سپس وارد تیپ ویژه ۵۵ شدیم که بعدها به لشکر ۶ ویژه پاسداران تبدیل شد. ورود ما به این لشکر از طریق گردان تخریب صورت گرفت و اولین آشنایی من با سردار بزرگ تخریب، سردار شهید علیرضا قاسمی، در همین جا رقم خورد. ایشان برای من نه تنها استاد اخلاق، بلکه الگوی روش و منش نیز بودند. حضور این سردار شهید، ما را در دوران دفاع مقدس و فعالیتهای بعدی، هم مشوق و هم روحبخش قرار داد.
پس از ایشان، فرماندهان بزرگی همچون شهید علی عاصمی، شهید خویی و سردار عزیزمان سید علی هوایی، حاضر بودند. ما در کنار این فرماندهان، درسهای بسیاری آموختیم و از ظرفیتها و روشهای آنان در ادامه فعالیتمان در مسیر انقلاب اسلامی بهره بردیم.
از جمله عملیاتهایی که در آنها شرکت داشتم، میتوان به حضور در عملیات والفجر ۸ در منطقه جنوب، عملیاتهای مختلف در کردستان از جمله عملیاتهای ایذایی و دو عملیات مهم لشکر ۶ ویژه پاسداران اشاره کرد: عملیات فتح یک و عملیات فتح چهار. هر دو این عملیات ها، برونمرزی بودند و در استانهای کرکوک و اربیل اجرا شدند. در این عملیاتها، ما به عنوان یک عنصر کوچک از خانواده بزرگ تخریب، حضور یافتیم و وظیفه خود را انجام دادیم.