حسن بن سليمان با چند واسطه نقل میکند که سلمان فارسى رضى اللّٰه عنه گفت : در نزد پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله بوديم كه مرد عربى از بنى عامر وارد شد . سلام كرد و گفت يا رسول اللّٰه! از طرف شما پيكى آمد و ما را دعوت به اسلام نمود . مسلمان شديم ، بعد ما را به نماز و روزه و جهاد دعوت كرد ، ديديم كار خوبى است ، بعد ما را از زنا و دزدى و غيبت و كار زشت باز داشت . ما هم اين كارها ترك كرديم . پيك شما به ما گفت بر ما واجب است داماد شما على بن ابى طالب عليه السّلام را دوست بداريم . سرّ اين سخن چيست ؟ با اينكه عبادت شمرده نميشود!
پيامبر اكرم فرمود : بواسطه پنج امتياز ؛ اول اينكه من در روز بدر پس از تمام شدن جنگ نشسته بودم كه جبرئيل نازل شده و گفت خداوند سلامت ميرساند و ميگويد من مباهات كردم امروز بواسطه على به ملائكه ، آن موقعى كه در بين صفوف جنگ در نبرد بود و اللّٰه اكبر ميگفت ، ملائكه با او تكبير می گفتند . قسم به عزت و جلالم ، حبّ او را ارزانى ميدارم به کسى كه دوست او باشد و بغضش را به کسى كه با او دشمن باشد . دوم ، من در روز جنگ اُحد نشسته بودم . كار تجهيز عمويم حمزه تمام شده بود كه جبرئيل بر من نازل شد . گفت يا محمّد! خداوند مىفرمايد نماز را واجب كردم و آن را از مريض برداشتم و روزه را واجب نمودم اما از مريض و مسافر برداشتم و حج را واجب نمودم اما از ناتوان و فقير برداشتم و زكات را واجب نمودم اما از كسى كه مالك نصاب نباشد برداشتم ولى دوستى على بن ابى طالب را برايش راه فرارى نگذاشتم . سوم ، خداوند هيچ كتابى را نفرستاده و خلقى را نیافريده مگر اينكه برايش سرورى قرار داده است . قرآن سرور كتابهاى آسمانى است و جبرئيل سرور ملائكه (يا فرمود اسرافيل) و من سرور انبياء هستم و على سرور اوصياء . هر چيزى سرورى دارد . دوستى من و دوستى على بهترين چيزى است كه بنده ی مطيع ميتواند به وسيله آن به خدا تقرب جويد . چهارم ، خداوند در دلم انداخت كه حبّ على درخت طوبى است كه خداوند در بهشت آن را به دست خويش كاشته . پنجم ، جبرئيل گفت روز قيامت براى تو منبرى نصب مىشود در طرف راست عرش و تمام پيامبران در طرف چپ عرش و مقابل آن هستند و براى على يك تخت قرار داده مىشود در طرف پهلوى تو به جهت احترام او .
كسى كه داراى چنين امتيازهايى باشد واجب است او را دوست بداريد . مرد عرب گفت به ديده مىپذيرم و اطاعت ميكنم .