• امروز : پنجشنبه, ۲۴ مهر , ۱۴۰۴
پنجاه متر بیشتر نمونده

برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم

  • کد خبر : 1818
برادر داوود ! یک یا حسین دیگه بگی رسیدیم

روز آخر عملیات بدر ، بعد از عقب نشینی بود که حاج عبدالله نوریان گفت برید هرچی که اونور آب مونده  منهدم کنید . ما رفتیم و کارامون که تموم شد برگشتیم .شهید خیاط فیض چون گلوگه خورده بود و نمیتونست بیاد عقب پل رو منفجر کرد و خودش هم شهید شد . منم اونجا […]

روز آخر عملیات بدر ، بعد از عقب نشینی بود که حاج عبدالله نوریان گفت برید هرچی که اونور آب مونده  منهدم کنید . ما رفتیم و کارامون که تموم شد برگشتیم .شهید خیاط فیض چون گلوگه خورده بود و نمیتونست بیاد عقب پل رو منفجر کرد و خودش هم شهید شد .

منم اونجا از ناحیه کمر آسیب دیدم . من و پیام پوررازقی با قایق داشتیم برمیگشتیم . یکم از راهو که اومدیمو قایقمون بنزین تموم کرد و مجبور شدیم پیاده برگردیم .

اومدیم روی پل . پیام من رو روی کول میذاشت و هی میگفت پنجاه متر بیشتر نمونده ، یه یاحسین بگی رسیدیم . هی پنجاه متر پنجاه متر اومدیم تا ما رو رسوند یه جایی که من گفتم دیگه نمیتونم . بعثی ها هم اومده بودن جلو و بدجور داشتن میزدن . هرچی بهش گفتم منو رها کن و برو ، گفت نمیتونم .

دیگه فحشش دادم گفتم تو برو چیکار به من داری؟ چون درد داشتم و دیگه واقعا نمیتونستم ادامه بدم . گفتم برو من خودم میام . گفت نیای من نمیرم . دیگه آخر سر گفت یه چیزی بهت میگم و قسمت میدم بیای . گفت مصطفی مبینی همین جا شهید شد . تو رو به روح مصطفی بیا بریم . اگر نیای من نمیرم .گفت مصطفی همینجا شهید شد ، تو رو دیگه نمیذارم اینجا بمونی ، پنجاه متر بیشتر نمونده . همیبنطوری با همین پنجاه متر ها ، مارو حدود سه یا چهار کیلومتر آورد و سوار ماشین کرد .

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=1818
  • نویسنده : داوود پاداشی
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

12مهر
آخرین وداع شهید خیاط ویس با خانواده
خاطره ای از شهید علیرضا خیاط فیض دارم

آخرین وداع شهید خیاط ویس با خانواده

12مهر
من چگونه بخوابم وقتی شما برای جنگ آمده اید اینجا؟!
12مهر
نحوه شهادت شهید علیرضا خیاط ویس
در حالی که می‌خواست وضو بگیرد و سجده شکر بجا آورد

نحوه شهادت شهید علیرضا خیاط ویس

ثبت دیدگاه