• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
از 1288 تا 1388

از روزی که مردم شیخ شهید را تنها گذاشتند تا حماسه ی نهم دیماه

  • کد خبر : 1743
از روزی که مردم شیخ شهید را تنها گذاشتند تا حماسه ی نهم دیماه

نهم مرداد سال هزار و دویست و هشتاد و هشت در تهران ، مردم در مسیر دوراهی بزرگی قرار گرفتند . یک راه به سمت قله بود و راه دیگر سرازیری ملایمی بود که به عمیق ترین درّه ختم میشد . فضا را طوری مه آلود کرده بودند که مردم نه قله را میدیدند و […]

نهم مرداد سال هزار و دویست و هشتاد و هشت در تهران ، مردم در مسیر دوراهی بزرگی قرار گرفتند . یک راه به سمت قله بود و راه دیگر سرازیری ملایمی بود که به عمیق ترین درّه ختم میشد . فضا را طوری مه آلود کرده بودند که مردم نه قله را میدیدند و نه درّه ی مرگ را …

آن روز شیخ فضل الله نوری در حالی که پای چوب دار خود ایستاده بود ، با صدایی واضح و رسا گفت : من امروز محاکمه نمیشوم ، محاکمه ی من و شما بماند برای روز قیامت در محضر رسول الله (ص ) . شیخ فضل الله نوری تنها و بزرگ ترین مرجع جهان اسلام بود که هشت سال برای مشروطه ی مشروعه جنگیده و مشروطه را به روی کار آورده بود . مشروطه ای که حالا دیگر به بیگانگان اجازه ی دخالت نمیداد . اجازه ی غارت نفت و منابع طبیعی ، تجزیه ی کشور و تعیین دولتمردان کشور ، از شخص شاهنشاه تا کارمندان جزء را نمیداد … . چیزی که سال ها در کشور عزیزمان مرسوم شده بود . زمان زیادی از قراردادهای گلستان و ترکمنچای نگذشته بود و مردم هنوز طعم غارت شدن را فراموش نکرده بودند . آن روزها غارت گران و بیگانگان که فهمیدند تا زمانی که مردم ، یکپارچه و متحد پشت شیخ عالم متقی مانند شیخ فضل الله ایستاده اند ، دیگر با جنگ و تحمیل قراردادهای یکجانبه نمیتوانند به اهداف خود برسند تصمیم جدیدی گرفتند . آنها تصمیم گرفتند با شیوه هایی مانند شایعه پراکنی ، ایجاد جریان های اسلامی جعلی و تاثر گذاشتن در روحانیون سطحی نگر و ترویج اخبار دروغ ، بین مردم و شیخ فاصله ای ایجاد کنند . فاصله ای سرشار از بد بینی و شک و تردید …

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت دهم)

آن روز ، یعنی نهم مرداد سال هزار و دویست و هشتاد و هشت در تهران مردم تماشا کردند و دم نزدند .

آن روز ها مردم و علماء دو دسته شده بودند . عده ای که میگفتند مشروطه باید اسلامی باشد ، در غیر این صورت مورد سوء استفاده و نفوذ بیگانگان قرار خواهد گرفت . میگفتند ما آن مشروطه ای را که از غرب به ما املاء شود قبول نداریم . ما مشروطه ی مشروعه را قبول داریم …

عده ای اما تصور میکردند ما باید برای پیشرفت سر تا پا غربی شویم و ادای آنها را در آوریم . آنها ملاحظه ی تاریخ خفت بار و خونباری که غربی ها به ایران تحمیل کرده بودند تنها راه پیشرفت را غربی شدن معرفی میکردند . آن روز ، روز پیروزی ایشان بود .

دو سه روز قبل اطرافیان شیخ فضل الله به ایشان پیشنهاد دادند تا مقداری پول از وجوهات شرعیه بردارد ، و از این مرز و بوم فرار کند . اما ایشان گفته بود که در مقابل مشیّت و اراده الهی تسلیم صرف است . شیخ شهید را به اتهام مخالفت با مشروطه دستگیر کردند . اتهام شیخ شهید و محمد علی میرزا و لیاخوف در ظاهر یکی بود ، اما همه را امان دادند و حتی برایشان حقوق ماهانه هم مقرر کردند . تنها شیخ فضل الله نوری بود که به پای دار آورده شد .

شیخ مظلوم را محاکمه کردند و در مقابل چشمان تماشاچی مردم به دار کشیدند . مردم به ظاهر فقط تماشا کرده بودند . اما این گناهی بود که خودشان باید تاوانش را پس میدادند . سالهای زیادی نگذشت و همان مجلسی که خود را از اسلام محروم کرده بود ، حکومت ضعیف و منفعل قاجار را عزل کرد و برای اولین بار در تاریخ چند هزار ساله ی ایران ، حکومتی دستنشانده را بر مردم حاکم کرد . حکومتی که به ظاهر کارهای زیبایی کرده بود مانند تاسیس خط آهن ، دانشگاه تهران و ارتشی مقتدر . اما عملا همه دیدند که خط آهنش فقط راهی بود برای راه یافتن انگلیسی ها از خلیج فارس به دریای خزر و هیچگاه برای مردم مورد استفاده قرار نگرفت . دانشگاه به ظاهر پیشرفته اش تنها ابزاری بود برای القای ناتوانی به مردم ایران زمین . و اما ارتش بزرگ پهلوی …

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت دوم)

این راه همان راهی بود که شیخ شهید سال ها قبل دیده بود که به قیمت فدا کردن جان شیرینش در مقابل آن ایستادگی کرده بود .

ارتش پهلوی ارتشی بود که برای سرکوب ایرانیان قدرتمند عمل میکرد اما هیچگاه نتوانست و حتی نخواست در مقابل تجاوز نیروهای بیگانه کوچک ترین مقاومتی نشان دهد … همین ارتش بود که برای اولین بار ، بدون هیچ جنگ و مقاومتی خاک ایران را به تصرف قوای شوروی و انگلیس در آورد . سال ها قحطی و سرخوردگی و غارت و تحقیر دوران پهلوی ، تاوانی بود که مردم برای سکوتشان پرداختند . تاوان سکوت ، پای چوب دار . تنها یک ساعت سکوت ، عامل سالها خفقان و ظلم در ایران شد . کارنامه ی حکومت پهلوی سرشار از قرارداد هایی بود که مردم از آن احساس خاری میکردند . مانند قرارداد کاپیتولاسیون که مطابق آن ایرانی ها میبایست برای کشتن سگی آمریکایی محاکمه و مجازات میشدند اما آمریکایی هایی که در خاک ایران علیه ایرانیان هر جنایتی مرتکب میشدند محاکمه نمیشدند .

درست یکصد سال بعد نیز باز هم تاریخ تکرار شد . اینبار هم مردم برای پایان دادن به ظلم و فساد حکومتی فاسق متحد شدند و به رهبری امام خمینی به کارنامه ی این حکومت ، مهر پایان زدند . این بار هم دشمن به همان حربه ی قبلی متوسل شد . با شایعه پراکنی ها و سوء استفاده از احساسات مردم حق طلب و غیور ایرانی ، آنها را به دو گروه تقسیم کردند و سپس اعتراضات مردم را ابزاری کردند برای ایجاد فاصله میان مردم و ولایت فقیه .

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت اول)

این بار هم دشمنان اسلام و ایران برای شکستن مقاومت ایرانیان در برابر زورگویی ها و زیاده خواهی ها ، دست به دامن حربه ای شده بودند که سالها قبل تجربه ای موفق به ارمغان آورده بود . ایشان با طرح ریزی و مطرح کردن فتنه ی تقلب دروغی را بر سر زبان ها انداختند و امیدوار بودند با تکرار تاریخ میان مردم و حکومت اسلامی فاصله ایجاد کنند تا براحتی بتوانند به اهداف و مقاصد شوم خود دست پیدا کنند .

نهم دی ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت ورق تازه ای در تاریخ این مرز و بوم است . این ورق از تاریخ که به همت مردم عزیز ایران رقم خورد نشان داد مردم ایران اسلامی به رشد و بلوغ بزرگی رسیده اند ، از تاریخ درس گرفته و ظرفیت جدیدی در تاریخ این مرز و بوم ایجاد کرده اند . حماسه ی نهم دیماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت ثمره ی برکت خون شهیدیست که برای رسوا کردن مشروطه ای که از غرب به ما برسد ، جان داد …

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=1743
  • نویسنده : گروه تحقیقاتی خالدین
  • منبع : خالدین

خاطرات مشابه

13تیر
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت دهم)
اعدام شیخ شهید ، حاج شیخ فضل الله نوری

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت دهم)

13تیر
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت نهم)
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت نهم)

13تیر
من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت هشتم)
همزمان با محاکمه بساط اعدام را فراهم ساختند

من نوه ی پسری حاج شیخ فضل الله نوری هستم (قسمت هشتم)

ثبت دیدگاه

با گروه تحقیقاتی خالدین همراه شوید

سلام!
من پژوهشگر فرهنگ ایثار و شهادت و تاریخ معاصر هستم...

هر روز از شهدای دفاع مقدس ، شهدای دفاع از حرم و شهدای امنیت و اقتدار، ببینید وبخوانید و بشنوید ...

کانال خالدین، یک آغاز برای شروع رفاقت با شهداست...

هر روز از شهدا ببینید و بخوانید و لذت ببرید

برنامه غذایی

رایگان

برای شما!

متشکرم!