• امروز : جمعه, ۲۸ آذر , ۱۴۰۴

از ترفند های بنی صدر برای پیروزی در انتخابات تا عزل او به روایت آیت الله خلخالی

از ترفند های بنی صدر برای پیروزی در انتخابات تا عزل او به روایت آیت الله خلخالی
شب هنگام، زمانی که بنی صدر به قم آمد، در اتاق با امام خلوت کرد و پس از یک ساعت مذاکره، بیرون آمد و اعلام نمود که از این تاریخ خود را کاندیدای ریاست جمهوری میکند.

ریاست جمهوری بنی صدر

هنگامی که از سفر اوّلم به کردستان برگشتم، شب هفت مرحوم آیت الله طالقانی بود. در مراسم شب هفت که در بهشت زهرا برقرار شده بود شرکت کردم و ضمن سخنرانی ام در بهشت زهرا، برای اولین بار، مواردی از طرفداریهای مجاهدین خلق از دموکراتها و کومله ها را در جریان کردستان بیان کردم. در خیابان چهار مردان قم نیز که مجلس بزرگی برپا شده بود، سخنرانی کردم و در آنجا هم گفتم که مجاهدین خلق در جریان کردستان، آتش بیار معرکه هستند؛ ولی در آن زمان خیلی ها نمی خواستند که این مسائل مطرح شود و خیلیها هم اصلاً باور نمی کردند. نوار سخنرانی آن روزها موجود است.

مسعود رجوی و موسی خیابانی با قاسملو و عزالدین در ارتباط بودند؛ ولی چون بنی صدر خود را آماده ریاست جمهوری میکرد نمی خواست از این گونه مسائل مطرح شود. بنی صدر توانسته بود تمامی ضدانقلابیون را به دور خود جمع کند و اکثر علمای شهرستانها به پیروی از روحانیت مبارز تهران به نفع او فعالیت کرده و اعلامیه ها دادند و اکثر ائمه جمعه در شهرستانها مردم را دعوت نمودند که به او رأی بدهند.

مسئله بسیار مهمی هم اتفاق افتاد که در واقع به نفع بنی صدر تمام شد و آن این بود که امام فرمود چون پدر و مادر جلال الدین فارسی، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی افغانی بودند، ایشان نمی تواند رئیس جمهور شود و هر قدر اصرار شد، امام زیر بار نرفت. همین امر پیروزی بنی صدر را تضمین نمود. در واقع بعضی از منتقدین کشور و آقای حسین خمینی، نوه امام به نفع بنی صدر صریحاً فعالیت میکردند. همه اینها موجب میشد که مردم باور کنند خود امام هم متمایل به بنی صدر است. البته، ظاهراً هم وضع چنین بود.

شب هنگام، زمانی که بنی صدر به قم آمد، در اتاق با امام خلوت کرد و پس از یک ساعت مذاکره، بیرون آمد و اعلام نمود که از این تاریخ خود را کاندیدای ریاست جمهوری میکند. در حقیقت مانوری بود که در پیروزی او مؤثر واقع شد. البته، چهره واقعی بنی صدر برای مردم ایران آشکار نشده بود و ارتباط میان او و مجاهدین خلق و ضدانقلابیون و جبهه ملی و نهضت آزادی به تدریج برای مردم روشن میشد. زمانی که امام، جلال الدین فارسی را کنار زد، حزب جمهوری اسلامی آقای حبیبی را کاندیدا کرد؛ ولی دیگر خیلی دیر شده بود. از دفتر هماهنگی خبرهای نامطلوبی به گوش میرسید. گفته می شد که تمام زنهای بی حجاب و بد حجاب به نفع بنی صدر فعالیت می کردند. او در یکی از سخنرانیهای خود از مسعود رجوی ستایش کرد. بازرگان هم مجاهدین خلق و رجوی را به عنوان افرادی مسلمان مورد تمجید قرار داده و آنها را فرزندان خود خواند. آقای شیخ علی تهرانی نیز از آنها بی چون و چرا حمایت میکرد و مردم تا آن موقع، به ماهیت حسود شیخ علی تهرانی پی نبرده بودند که این مرد صد و هشتاد درجه تغییر کرده است.

اینجانب به پیروی از امام خمینی نمیخواستم اختلافات در مجلس مطرح شود. شهید حسن آیت و چند نفر دیگر از نمایندگان به قول معروف شمشیر را از رو بسته بودند و ما هم با آنها در افتاده بودیم و میگفتیم که چرا تفرقه میاندازند؛ ولی مسئله عمیق تر از این حرفها بود. باطن خبیث بنی صدر، زمانی برای من آشکار شد که او گفت: امام لحظات آخر عمرش را میگذراند و ما باید به فکر خود باشیم و عین همین حرف را قطب زاده هم گفته بود.

ابراهیم یزدی و بنی صدر و قطب زاده اوایل انقلاب همه با هم مثل کارد و پنیر بودند و تشنه قدرت. حتی امام در پاریس تلاش کرده بود آنها را با هم آشتی دهد؛ ولی ممکن نشده بود. خود بنی صدر در منزل امام در قم، وقتی که من گفتم دولت بازرگان غیرانقلابی است، گفت که ضد انقلابی است. او به این وسیله نفرت خویش را بیان می کرد؛ ولی یک باره دیدیم که آنها همگی با هم متحد شدند.

روزنامه انقلاب اسلامی نارسایی های حزب جمهوری اسلامی را بزرگ جلوه می داد و نهادهای انقلابی را به باد انتقاد میگرفت. روزنامه میزان که از طریق نهضت آزادی منتشر میشد نیز دنباله روی بنی صدر و روزنامه انقلاب اسلامی شد. کم کم درگیری به جایی رسید که جسته و گریخته علیه امام مسائلی را مطرح میکردند. بنی صدر، هر وقت که با امام امت ملاقات میکرد، و عده میداد که مخالفتها را مطرح نکند؛ ولی در فرصتهای مناسب در میدان ۱۷ شهریور و در دانشگاه و قبل از آن به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در میدان آزادی و در جیرفت و کرمان و مشهد و گناباد و باختران و اهواز مطالبی صریح علیه انقلاب بیان میکرد و مخصوصاً سپاه پاسداران را به باد انتقاد میگرفت. او در اهواز به من گفت که سپاه یک میلیون اسلحه مخفی کرده و قصد کودتا دارد و خلاصه از این اراجیف که باید مفصلاً در جای خود نوشته شود.

بنی صدر مستقیماً در سقوط قصر شیرین و خرمشهر دست داشت. حدود چهل روز، پاسداران و مردم در خرمشهر استقامت کردند؛ ولی او حتی یک قبضه اسلحه سنگین به خرمشهر نفرستاد؛ بلکه دستور داد که همه اسلحه های سنگین از جزیره آبادان نیز خارج شود؛ اما به فرمان امام دوباره اسلحه های سنگین را به آبادان برگرداندند و سرانجام مانع سقوط آبادان شدند. امکان همین کار در خرمشهر به مراتب بیشتر بود؛ ولی او تعلل می کرد و گویی میخواست امتیازی به عراقی ها بدهد و پس از مرگ امام، با آنها در پشت میز مذاکره بنشیند و مسئلۀ جنگ را حل کند و به عنوان یک قهرمان به تهران برگردد و اوضاع را قبضه کند. بنی صدر از این که به ریاست جمهوری انتخاب گردید، مشغول رتق و فتق امور کشور شد؛ ولی چون مردم به ماهیت او پی برده بودند، نمی توانست موفقیتی به دست آورد.

او در رأس شورای انقلاب قرار گرفت. بازرگان هم عضو شورا بود و بعضی مواقع هم ریاست جلسه شورای انقلاب را به عهده داشت. آنهایی که در شورای انقلاب بودند، به جز حرف خود، به حرف دیگری گوش نمیکردند و مسائل مملکت لاینحل مانده و مشکل روی مشکل افزوده میشد. دولتی می آمد و می رفت؛ ولی مشکل روی مشکل انباشته میگردید و این نفس امام امت بود که با ارشاد و بیانیه های خود، مردم را رهبری میکرد و نمیگذاشت که خط انحرافی مردم را به نابودی بکشد و ما امیدواریم که مسائل مهم کشور در زمان حیات امام حل و فصل شود.

عزل بنی صدر و فاجعه ۷ تیر

امروز سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۰ برابر با ۱۵ تیرماه ۱۳۶۰، چند روزی است که از مسافرت برگشته ام. اینجانب از تاریخ ۱۶ خرداد از طریق دوبی کراچی و پکن عازم کره شمالی شده بودم و از آنجا نیز بـه مسکو رفتم؛ زیرا دولت شوروی و مسلمانان ماوراء قفقاز نیز از من دعوت به عمل آورده بودند. در این مدت که کمتر از یک ماه طول کشید، جریانهای مهمی در ایران اتفاق افتاد.

ما در مسکو بودیم که به وسیلهٔ تلکس وزارت خارجه -نه به قول آقای مکری که دروغ میگفت از طریق سفارت مسکو- از ما خواسته شد که هر چه زودتر خودمان را به تهران برسانیم چون قرار بود که از روز شنبه اول تیرماه عدم کفایت سیاسی ریاست جمهور بنی صدر در مجلس مطرح شود. لذا ما تلاش کردیم که روز شنبه در تهران باشیم.

تمام برنامه های بعدی به هم خورد و فوری به ایران برگشتیم. بنی صدر چند روز قبل از بحث مجلس، به دستور امام از فرماندهی كل قوا معزول شده بود و دیگر در مجامع علنی نمی شد. گفته می شد که در کاخ ریاست جمهوری است. روز دوشنبه اوّل تیر ۱۳۶۰، بحث عدم کفایت سیاسی بنی صدر شروع شد و سخنرانی های مفصل در این زمینه، در مجلس ایراد گردید. لیبرالها از آمدن به مجلس خودداری کردند؛ ولی علی رغم کوشش و تلاش آنها مجلس تشکیل شد. افرادی که از شرکت در جلسات امتناع کردند، عبارت بودند از: مهندس بازرگان ابراهیم یزدی دکتر یدالله سحابی، معین فر، منوچهری وکیل جیرفت، صباغیان دکتر اخوتیان (وکیل ساری)، سامی (وکیل تهران)، حسن لاهوتی وکیل ،رشت گلزاده غفوری (وکیل تهران) غضنفرپور وکیل لنجان اصفهان ملامتیان وکیل اصفهان برومند (وکیل بروجرد)، اعظم طالقانی، رجاییان (وکیل) (ابهر) و تعدادی دیگر.

اینها قصد داشتند مجلس را از اکثریت بیاندازند تا مجلس نتواند به عدم کفایت سیاسی رأی بدهد؛ ولی علیرغم کوشش آنها، مجلس جلسات رسمی خود را با اکثریت تشکیل و سرانجام به عدم کفایت سیاسی بنی صدر رأی داد. امام هم پس از صدور رأی، ایشان را رسماً از ریاست جمهوری عزل فرمود و در بیانات خود تصریح کرد که ایشان مواظب باشد اسیر دست توطئه گران واقع نشود و برود در جایی و مشغول تألیف و تصنیف شود. بنی صدر از آن تاریخ به بعد مخفی شد و مقامات مسئول نتوانستند در آن زمان اثری از او پیدا کنند.

لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=7474
  • نویسنده : آیت الله صادق خلخالی
  • منبع : کتاب خاطرات آیت الله خلخالی
  • بدون دیدگاه

بیشتر بخوانید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.