عملیات والفجر مقدماتی عملیات خیلی سختی بود . توی رمپ بود و همش باید توی رمپ کار میکردیم . نیروها خیلی زود آماده میشدن و زمان زیادی برای آمادگی نداشتن . ساعت ها پیاده روی داشت و موانعی که درست کرده بودن ، خیلی موانعی سختی بود . اولین باری بود که عراق موانعی با این تراکم گذاشته بود .
طول میدون مین ها زیاد بود ، طول سیم خاردارها زیاد بود و در کل این بار خیلی سخت کار کرده بودن . با این حساب بچه ها به آمادگی خیلی زیادی احتیاج داشتن . حتی مثلاً یه راه پیمایی داشتیم با تجهیزات کامل توی رمپ که خیلی سخت بود . تا مچ پا میرفتیم توی رمپ ، پامونو که با سختی در میوردیم باید پای دیگه رو با همین سختی میگذاشتیم توی رمپ تا یک قدم برداریم .
حتی یادمه که یه جا گم شدیم که تا راه رو پیدا کردیم و رسیدیم نزدیک به ساعت های غروب شد . اصلاً اینقدر رفته بودیم توی دل کویر که پیدا کردن راه خیلی سخت شده بود . از نقطه رهایی تا خط مقدم هیچ نیرویی راه رو گم نمیکرد بخاطر اینکه رزمنده های دیگه بخاطر سختی راه ، کلاه هاشون و بعضا کوله پشتی هاشون رو توی راه انداخته بودن .
یه چیزهایی داشتیم به اسم اژدربنگال که مینداختیم توی میدون مین و منفجر میشد و مین ها رو منفجر میکرد . تی ان تی هم وزن سنگینی داشت . توی کوله ی رزمنده ها تعدادی اژدر بنگال و تی ان تی گذاشته بودن . یک خاطره هم از بچه های لشگر 31 عاشورا که وقتی بهشون گفته بودن اژدربنگال ها رو تحویل بدید ، گفته بودن لوله ها رو توی راه انداختیم و نیاوردیم .
میخوام بگم اینقدر سخت بود … . البته لشگر سیدالشهداء ع در این عملیات وارد عمل نشد و قبل از شروع عملیات دستور لغو عملیات صادر شد .