اذن میدان به شیوه ی شهید حاج قاسم اصغری
این یک استثناء است که مردم با همهی وجود از یک حقیقت دفاع کنند
داستانهایی که میگن در مورد جبهه و جنگ و شهدا
اولین باری که پسرم را برای اعزام به جبهه بدرقه کردم
شهید مجید عسگری به من گفت فردا شهید می شوم
سومین گردهمایی رزمندگان گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج ابراهیم قاسمی
خون شهدا نمیگذاشت شهید سید محمد به مرخصی برود
قبل از من شهید حسنی و شهید خدیور ، شهید خلج و شهید علی سلمانی در گردان مداحی میکردند اما نه اونطوری که توقع بود من بخونم . بیشتر در حد یک سینه زنی و مراسم نوحه صبحگاهی بود . آنها هم حماسی می خوندند و سینه می زدند نه که مداحی غزل مصیبت و […]
خدیور بچه ی قد کوتاه و سیه چرده ای بود. ما یک مقر دیگه ای داشتیم که شهید حاج عبدالله نوریان ایشان را به آن جا برده بود. ما هم رفتیم که به ایشان سر بزنیم. نزدیک اذان بود که ما به چادر ایشان رسیدیم و آنها در حال نماز خواندن بودند و ایشان پیش […]