• امروز : پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴

لشکر 31 عاشورا

مقام والای شهید ابراهیم فرهمند
نگویید ابراهیم چه کرده

مقام والای شهید ابراهیم فرهمند

یک روز مادرم به اتاق می‌رود و می‌بیند که ابراهیم دستش در جیب پدرش است. همین که او را می‌بیند، فوری دستش را می‌کشد. ابراهیم جریان را تعریف میکند و میخواهد این ماجرا فاش نشود.

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی نجفلو
کمک آرپی‌جی‌زن عملیات خیبر

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج علی نجفلو

بسم‌الله الرحمن الرحیم من علی نجف‌لو، متولد سال ۱۳۶۲ در شهرستان میانه هستم. فعالیت نظامی من از همان سال ۱۳۶۲ آغاز شد. در ابتدا، در منطقه کردستان و در پایگاه نیکبین شهر پیرانشهر، به عنوان مین یاب خدمت کردم. پس از گذشت شش ماه، به مناطق غربی کشور گیلان‌غرب و کاسه‌گران منتقل شدم و سپس […]

اگر عکس فرزندم مانع شهادت من شود آن را پاره می‌کنم و در آب می‌اندازم
این‌گونه از همه تعلقات دنیوی رها شده بود

اگر عکس فرزندم مانع شهادت من شود آن را پاره می‌کنم و در آب می‌اندازم

از دیگر شهدای گردان می‌توان به طلبه شهید رضا سلیمانی و شهید رحیم خطیب اشاره کرد. این دو، بچه‌های محله طالقانی تبریز بودند و بسیار شوخ‌طبع. با این حال، در اعمالشان بسیار متعبد بودند. مطابق روایاتی که داریم، آن‌ها هم در ابتدای غذا و هم در انتهای آن، نمک می‌خوردند تا غذا راحت‌تر هضم شود. […]

سید داوود! تو که در موقع دعا نمی‌خوابیدی، چرا اکنون خوابیده‌ای؟
مادر، هر وقت تو را در خواب می‌دیدم، با حضرت زهرا می‌دیدم

سید داوود! تو که در موقع دعا نمی‌خوابیدی، چرا اکنون خوابیده‌ای؟

فکر کردم که این پادگان نظامی است؛ خانمی اینجا نیست. پس این خانم کیست؟ در همان لحظه، صدایی شنیدم که به نظرم صدای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود. گفت: «سید داوود! چرا اکنون خوابیده‌ای؟

گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن
خاطره ای از شهادت شهید عبدالواحد محمدی

گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن

یکی دیگر از شهدای گردان تخریب لشگر 31 عاشورا، شهید عبدالواحد محمدی بود که مداحی نیز می‌کرد. یکی از همرزمانش میگفن: «در آخرین لحظات، به بالینش رفتم. گفت: ابراهیم، من تشنه‌ام. اگر امکان دارد، برایم کمی آب پیدا کن.» من گشتم و کمی آب آوردم. وقتی گفتم: «عبدالله، بیا آب بخور،» جواب داد: «نه، نمی‌خواهم.» […]

مژده شهادت به شهید سید حجت علوی از حضرت صدیقه طاهره
گفت: من حضرت زهرا را دیدم

مژده شهادت به شهید سید حجت علوی از حضرت صدیقه طاهره

یکی دیگر از شهدای برجسته ی گردان تخریب لشگر 31 عاشورا، برادران علوی بودند. شهیدان سید داوود و سید حجت. این دو برادر، از اهل عرفان و اولیای خدا بودند. هر دو حضرت زهرا (س) را نه در خواب، بلکه در حالت بیداری دیده بودند. یکی از برادران و همرزنمان ما که امروز زنده است، […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عباس فرهمند
در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج عباس فرهمند

بسم‌الله الرحمن الرحیم بنده عباس فرهمند، متولد ۱۳۳۹، اهل تبریز هستم که در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدم. قَبل از جنگ، عملیات و مأموریت هایی برای کردستان داشتیم. دو سه ماهی آنجا بودیم و با با کوموله و دموکرات درگیر بودیم. جنگ شروع شد. بنده در عملیات سوسنگرد بودم. در فتح خرمشهر هم آنجا بودم […]

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسین خدایی
رزمنده گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا

راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج حسین خدایی

بسم‌الله الرحمن الرحیم من امان خدایی، اهل تبریز، عضو گردان تخریب لشکر ۳۱ عاشورا هستم. تقریباً از سال ۱۳۶۰ در جبهه‌ها حضور داشتم و در اوایل سال ۱۳۶۳ به گردان تخریب پیوستم. علاقه ی من به تخریب بر اثر شنیدن توصیف‌هایی از گردان تخریب و دیدن برخی از عملیات‌های آن‌ها بود که در ما اشتیاق […]