صدای قدم های مردمی که در جشن چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب سنگ تمام گذاشتند
حیف است که جان انسان با مرگ طبیعی از دست برود
نصیحت مادرانه به شهید مهدی ضیائی
رزمنده در میدان جنگ باید آنقدر بیخوابی بکشد تا بیفتد ، بیدارش کنند
بعد ها متوجه شدیم حاج عبدالله به ارتفاعات بازی دراز رفته
نحوه آشنایی من با شهید حاج قاسم اصغری
گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند
وقتی سند موقعیت شهید کهن به نام گردان تخریب خورد
قبل از من شهید حسنی و شهید خدیور ، شهید خلج و شهید علی سلمانی در گردان مداحی میکردند اما نه اونطوری که توقع بود من بخونم . بیشتر در حد یک سینه زنی و مراسم نوحه صبحگاهی بود . آنها هم حماسی می خوندند و سینه می زدند نه که مداحی غزل مصیبت و […]
خدیور بچه ی قد کوتاه و سیه چرده ای بود. ما یک مقر دیگه ای داشتیم که شهید حاج عبدالله نوریان ایشان را به آن جا برده بود. ما هم رفتیم که به ایشان سر بزنیم. نزدیک اذان بود که ما به چادر ایشان رسیدیم و آنها در حال نماز خواندن بودند و ایشان پیش […]