شوخی با حاج عبدالله مثل این بود که سر به سر یک مرجع تقلید بگذارید
خداوند چه کسی را جاودانه زنده نگاه میدارد ؟
این امتحانی بزرگ از جانب پروردگار است
مهدی خواب دیده بود که راه هفتاد ساله را یک شبه طی کرده است
سید مجتبی میر لوحی معروف به نوّاب صفوی
مسئول چای گردان تخریب ، شهید اصغر رحیمی
طلبه رزمی تبلیغی و بسیار شجاع ، شهید سعید نخبه زعیم
میخوام پیشت شهید بشم خودت بگو چیکار کنم
اوایل امسال با تعدادی از رفقا من جمله شهید سیدابراهیم (مصطفی صدرزاده) رفته بودیم برا شناسایی قبل از عملیات (تو منطقه ی درعا) حین برگشت، با توجه به فصل بهار و کشتزارهای گسترده ی تو منطقه، حاشیه ی راه بوته های بلندی که انتهای ساقه هاشون، خارهای توپی شکل (اندازه ی یه گردوی بزرگ) رشد […]
امروز تو زینبیه همش خاطراتی که با سید ابراهیم بودم جلو چشمم زنده شد… کبابی که آخرین بار خوردیم و گفت: یادش بخیر با سردار شهید حاج حسین بادپا اومدیم اینجا و بهش گفتم حاجی نمی خوای سور شهادتت رو بدی؟ باهم کباب گوشت شتر خوردیم…و منم برد داخل کبابی و یه نهار به یاد […]