اذن میدان به شیوه ی شهید حاج قاسم اصغری
راوی و رزمنده دفاع مقدس حاج سید مجید کمالی
اگر من کنارتان باشم کسی شهید نمیشود …
حتی یک مین هم نباید در منطقه جا بماند
قمقمه ی شهید حاج علی موحد دانش
من با آقای تاج آبادی شوخی می کردم
روزی که حاج قاسم تانک رو منفجر کرد
موشکی درست کرده بودند که میتوانست دژ را بشکافد
عید نوروز با حاج حسین رفتیم خدمت سردار حاج قاسم سلیمانی. حاج قاسم رو به من و حاج حسین گفت من نگران شما هستم که شهید بشوید. یکی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله که نمی شناختمش با خنده رو به من گفت این بنده خدا را نمی شناسم ولی حسین شهید نمیشه، این رو شهید […]
حاجی همیشه تاکید داشت تا می توانید الله اکبر و لا الله الا الله بگویید حتی تمام پرچم هایی نیز که با دستور حاج حسین خریده بودیم به همین اذکار مزین بود. تل قرین هم با درایت، مقاومت و روحیه دادن حاج حسین حفظ شد و هنوز هم این تل به پرچم لا الله الا […]
قبل از این که وارد جنگ و مناطق جنگی شوم از جنگ به اندازه کتاب هایی که خوانده بودم، می دانستم. آن زمان که جنگ تحمیلی علیه ایران به پایان رسید، سه یا چهار سال داشتم و آن طور که باید جنگ را درک نکرده بودم. چندی قبل وقتی وارد یک منطقه جنگی و از […]
در استان حلب بودیم و ماموریتمان پاکسازی چند ساختمان بود . شش نفر بلند شدند که برویم به ساختمان شماره سه . با بنده و حسن شدیم هشت نفر . وقتی حرکت کردیم به سمت ساختمان شماره سه ، آقای حسن قاسمی دانا با یک لحنی که انگار میخواست مطلب مهمی را گوشزد کند گفت […]