عملیات کربلای 4 هم ماها خودمون که تو عملیات بودیم ، یعنی درسته که ما ماموریتمان انجام نشد اما ماموریت داشتیم برای عملیات . در این فلشی که برای انجام عملیات در حضرت سید الشهدا گذاشته اند یکی از سخت ترین و حیاتی ترین کاری که باید انجام می شد کاری بود که لشکر حضرت سید الشهدا انجام می داد ما باید از لشکر 41ثاراله که فرمانده آن شهید حاج قاسم سلیمانی بود عبور می کردیم میرفتیم سمت ابوالخصیب و سمت بصره و سمت پترو شیمی بصره . یعنی یک نقطه درگیری حساس و حیاتی برای دشمن بنا بود ما ورود پیدا می کردیم . ما برای همچین ماموریت سختی آماده شده بودیم و حالا بچه ها رفته بودند قبل از عملیات ما کلی آمادگی برای این عملیات داشتیم و همه ما معترفیم به این که نسبت به محل ماموریت مان که می خواست انجام بشود بیشترین اطلاعات را داشتیم حتی بیشتر از عملیات سال قبل از آن، عملیات والفجر 8 . ما در عملیات کربلای 4 و اطلاعاتی را که در ماموریتی در کربلای 4 داشتیم ،به مراتب در مورد عملیات والفجر 8 نداشتیم . ما از رو عکس هوایی منطقه مان را توجیه می کردند خدا رحمت کند شهید زینال حسینی ماموریتمان را از روی عکس توجیه می کرد . و معرفتمان نسبت به منطقه ای که می خواستیم با دشمن درگیر بشیم که دشمن توانش در چه حد است و ما باید چکار کنیم . همه را می دانستیم حتی فرمانده هایمان نیز اعتراف می کنند که عملیات کربلای 4 ما تا رده مسئول تیم بچه ها توجیه بودند . که می خواهند چکار کنند و کجا می خواهند بروند یعنی تدبیر عملیات حرف نداشت . حالا اینکه شما وارد عمل می شوید دشمنت آماده است . نه اینکه اون عملیات دشمن آماده باشد بلکه در همه عملیات ها آماده بود. حالا اینجا یک مقدار آمادگی بیشتر بود . اون لحظه ای که احساس کردند که عملیات لو رفته و دشمن می خواهد تلفات بگیرد عملیات سریع متوقف شد . و ما لشکر حضرت سید الشهدا ساعت حدوداً 3 الی 4 صبح درگیری را شروع کنیم اینجور که به ما گفته بودند . اما از ساعت 1 الی 2 نیمه شب به ما گفتند که دشمن فهمیده چون دیدیم آتیش سنگین شد . کار به جایی رسید که قبل از اینکه هوا روشن بشود ما از منطقه درگیری عقب اومدیم . یعنی هم تدبیر عملیات و هم تدبیری که از عملیات لو رفت چکار بکنیم به درستی انجام شد . اما بالا خره نیروهای خیز اول که رفته بودند و نزدیک دشمن بودند درگیر شدند و بچه ها تلف شدند . چه غواص ها و چه نیروهای رزمنده دیگر . اما این شکست به ظاهر را تبدیل کردن به یک پیروزی مسلم و ان پیروزی مثل کربلای 5 که تا 8 کیلومتری بصره رفتیم تا جائی که اسرایی که گرفتیم می گفتند مردم دارند شهر را خالی می کنند . ایرانی ها یکی دو ساعت دیگر می رسند . عملیات کربلای 4 که صد درصد ما عدم الفتح داشتیم با اون شرایط پانزده روز بعد یعنی چهار دی ماه ،نوزده دی ماه تبدیل شد به یک عملیات موفق. عملیاتی که ما تو خواب هم نمی دیدیم دژ شلمچه را بشکنیم. دژشلمچه واقعاً دژ شلمچه بود یعنی اون دژی که ما دیدیم اون دو سه کیلومتر آبی که مقابلمان بود ، میدان مین هایی که شاید به عمق چند صد متر بعضاً با عمق بیش ار هزارمتر جلویمان بود . این دژ با این شرایط بشکند و بچه ها بتوانند نفوذ کنند . با آن سنگر های هلالی شکل با 5 الی 6 متر ارتفاع که به منطقه مسلط است از این ها رد بشوند و بروند غرب کانال ماهی و به سمت بصره و جزایر و اروند صغیر و این ها خیلی پیروزی شیرینی بود .
حتی فرمانده هایمان نیز اعتراف می کنند
عملیات کربلای چهار به روایت حاج جعفر طهماسبی
- کد خبر : 2887
عملیات کربلای 4 هم ماها خودمون که تو عملیات بودیم ، یعنی درسته که ما ماموریتمان انجام نشد اما ماموریت داشتیم برای عملیات . در این فلشی که برای انجام عملیات در حضرت سید الشهدا گذاشته اند یکی از سخت ترین و حیاتی ترین کاری که باید انجام می شد کاری بود که لشکر حضرت […]
لینک کوتاه : https://khaledin.com/?p=2887
- نویسنده : حاج جعفر طهماسبی
- منبع : خالدین