ما بچه های گردان تخریب ، زمان عملیات والفجر دو ، در منطقه ی حاج عمران بودیم . من فقط یادمه که توی منطقه ی حاج عمران بودیم که یه دفعه ما رو برداشتن بردن یه منطقه ی کوهستانی که ما هیچ اطلاعاتی ازش نداشتیم و به ما گفتن که باید اینجا برید عملیات .
ما رفتیم بالای کوهستان منطقه ی حاج عمران که یادمه که خیلی مسیر صعب العبوری بود . زمستون بود و همه ی مسیر هم گل و شل بود . یادم نمیاد ما رو با ماشین بردن بالا یا پیاده رفتیم . منطقه ای که ما رفتیم قبلا فتح شده بود ، یعنی زمانی که ما که رفتیم منطقه کوهستانی وکوه ها رو گرفته بودن و ما درگیری خاصی با عراقی ها نداشتیم و بیشتر تدافعی عمل می کردیم.
اونجا یک سری کارهای مین گذاری داشتیم که برای جلوگیری از تک عراقی ها بود . عراقی ها چون اونجا شیار زیاد بود ، همش از توی شیار ها میومدن بالا . ما هم نمیتونستینم همه جا رو مین گذاری کنیم چون تجهیزاتش رو نداشتیم .
ما بعنوان مثال میرفتیم توی اون شیار ها یه دونه مین تلویزیونی میذاشتیم یا مثلا یک مین ضد تانک m16 میذاشتیم . یا مثلا یدونه مین والمر تله میکردیم ولی این کار ها جواب گوی کار نبود .
من یادمه توی یکی از اون تک هایی که عراق انجام داد ، شهید سید محمد زینال حسینی اومد و گفت باید یه کاری کنیم که دشمن اصلا نتونه بیاد بالا . چون وقتی نیروی دشمن با این حجم بالا از تجهیزات نسبت به تجهیزاتی که ما داریم میاد ، امکانات ما جواب این کار رو نمیده که بخواهیم جلوی دشمن رو بگیریم .
ایشون اومد یه تعدادی از لاستیک های خودرو های مختلف رو آورد . توی این لاستیک ها رو مواد منفجره پر کرده بودن و چاشنی گذاشته بودند . به چاشنی فیتیله وصل کرده بودن و اماده بود تا وقتی که عراقی های تک کردند ، فیتیله رو روشن کنیم و لاستیک رو قل بدیم سمت پایین . با قل دادن لاستیک ، لاستیک میرفت پایین . با توجه به فاصله ای که تخمین میزدیم فیتیله های ۴۵ سانت ، ۳۰ سانت و ۱۰ سانت میذاشتیم . فیتیله ها رو روشن میکردیم و لاستیک ها رو رها میکردیم و می رفت پایین و بالاخره یه جا منفجر می شد . گاهی هم بین نیرو های عراقی منفجر میشد که در حال اومدن به سمت بالا بودند و تعدادشون هم کم نبود . انفجار لاستیک ها بهشون صدمه میزد یا حداقل هراس خیلی زیادی ایجاد می کرد و باعث میشد یک مقداری حرکتشون کند تر بشه . کلیاتی که از والفجر دو یادمه این بود .