یاد رفقای شهیدمان بخیر . چه عاشقانه، چه عارفانه ، چه صادقانه، چه مخلصانه رفتند یاران تخریب. آنان که در طریق حق جان شیرین خود را، به عشق اسلام، به عشق ولایت، به عشق ملت و به عشق این وطن نثار رکردند. تا اسلام عزیز سرافراز و ایران عزیز سربلند باقی بماند. شهدا دوستتان داریم.
خدای مهربان من به حق صبر پدران و مادران شهدا، شهادت عاشقانه، عارفانه، مخلصانه، نصیب من و رفقای با اخلاص من قرار بده. آمین.
بنده اسماعیل گوهری هستم . متولد سال 1348 ، اصالتاً خراسانی هستم اما بزرگ شده و اهل تهران هستم.
قبل از آن که وارد گردان تخریب لشگر ده سیدالشهداء علیه السلام بشوم و با همرزمان گردان تخریب لشگر سیدالشهدا آشنا بشوم ، در کردستان در واحد تخریب لشگر بیست رمضان بودم . شروع آشنایی ما با برادران گردان تخریب لشگر سیدالشهدا و بالاخص شهید حاج عبدالله نوریان ، در واقع در همان اردوگاه ثارالله ، یا اردوگاه شهید کهن، که بعداً به اسم الوارثین معروف شد جا شروع شد . آن جا یک اردوگاهی بود که قبل از عملیات بدر ، افرادی از یگان های مختلف برای یک سری از آموزش های خاص ، به آن جا آمده بودند که برای عملیات بدر آماده شوند . آنجا به همدیگر ملحق شدیم و شروع آشنایی ما از آن جا بود.
آوازه ی اخلاص و معرفت شهید حاج عبدالله نوریان را از قبل شنیده بودیم ولی توفیق همکاری با ایشان را نداشتیم . آن جا شروع آشنایی ما با دوستان و همرزمان گردان تخریب شد که قبل از عملیات بدر بود. بعد از عملیات بدر هم که عملیات انجام شد ، من منتقل شدم به گردان تخریب لشگر سیدالشهدا و با دوستان و رفقای گردان مسیر را ادامه دادیم .