فتحعلی شاه قاجار در آغاز حکومت خود، فرمانروایان گرجستان، هرات و قندهار را به اطاعت خود درآورد. گرجستان از قدیم الایام خراجگزار ایران بود و تحتالحمایه پادشاهان ایران به شمار میرفت. آن کشور استقلال مذهبی داشت ولی در امور دولتی از ایران تبعیت میکرد. پادشاهان گرجستان مسیحی بودند و معمولاً شاهزادگان و ولیعهد آنان در دربار ایران یعنی در اصفهان، زندگی میکردند. با مرگ هر پادشاه، ولیعهد از سوی ایران به گرجستان میرفت و بر تخت مینشست. با انقراض صفویه، گرجستان در صدد استقلال برآمد، ولی به دلیل اشتراکات مذهبی که بین آنان و روسیه وجود داشت، تمایل به روسیه پیدا کردند. نیروهای روسیه به قسمتهای شمالی ایران حمله کرده و باکو، گیلان، مازندران و استرآباد را بدون مقاومتی تصرف کردند و با گرجستان روابط خوبی برقرار نمودند. با مرگ پطر کبیر و هزینههای زیاد لشکرکشی و شيوع بیماری وبا در بین سپاهیان روس، پیشنهاد تخلیه به ایران دادند و در تاریخ 1732 م برابر با 1145 هـ.ش قراردادی بین ایران و روس منعقد گردید و ضمن قرارداد دیگری در سال 1735 م برابر با 1148 هـ.ش، دربند و باکو به ایران واگزار شد و در مقابل، ایران این مناطق را به شرط حفاظت از آن در برابر نفوذ عثمانی ها و تجارت آزاد با روس ها پذیرفت.
در سال 1783 میلادی / 1198ه.ش بین گرجستان و روسیه قراردادی در قلعه گیورگیف (گورگیوسک) در گرجيستان منعقد شد که شامل ۱۳ ماده و یک مقدمه بود و گرجيستان تحتالحمایه روسیه قرار گرفت.
در سال ۱۷۹۴ میلادی / 1209 هـ.ش، آقا محمدخان با اطلاع از این خبر، در رأس سپاهی ۶۰ هزار نفری به طرف قفقاز حرکت کرد. هراکلیوس حاکم گرجستان ۱۰ هزار نفر را برای دفاع از پایتخت خود آماده کرد ولی در جنگ شکست خورد و تفلیس به تصرف آقا محمدخان درآمد و او در آن شهر دست به کشتار وسیعی زد و اموال بسیاری را غارت کرد.
پس از بازگشت آقا محمدخان، خبر شکست هراکلیوس به کاترین تزار روس رسید و او ژنرال گدالویچ را با سپاهی ۸۰ هزار نفری و کنت والرین زبوف را با ۳۵ هزار نفر به جنگ ایرانیان فرستاد. آنها نیز دربند، باکو، تالش، شماخی و گنجه را تصرف کردند و سپس از رود ارس در جلفا مغان لشکرگاه ساختند. آنها به طرف بادکوبه حرکت کردند ولی تا لنکران، در سواحل گیلان، را تصرف کردند و پس از عبور از رود ارس در چال مغان لشگرگاه ساختند. آن ها به طرف بادکوبه حرکت کردند و تا لنکران (در سواحل گیلان) را متصرف شدند.
آقا محمدخان در راه خراسان بود که با شنیدن این اخبار به قفقاز بازگشت، لیکن قبل از رسیدن او، ملکه روسیه (کاترین) درگذشت و پسرش الکساندر پل اول جانشین او شد و امر به بازگشت سپاه روسیه کرد. آقا محمدخان در پیاستفاده از فرصت، قصد تصرف قلعه شوشی را نمود، چرا که ابراهیم خلیلخان جوانشیر حاکم آنجا با روسیه سازش کرده بود. در سال ۱۲۱۱ هـ.ق ابراهیمخان مجبور به فرار شد و آقا محمدخان وارد قلعه شوشی گردید. پس از چند روز شاه در این قلعه کشته شد. هراکلیوس پادشاه گرجستان، چند پسر داشت که گرگینخان در 1213 هـ.ق جانشین پدر شد. او در سال ۱۲۱۴ هـ.ق عهدنامه ای را با پل، امپراطور جدید روسیه امضاء کرد و پذیرفت که امپراطور روسیه رسما پادشاه گرجستان است و او بعنوان نائب السلطنه حکومت خواهد کرد. گرگین در 1215 درگذشت و پل فرمانی صادر کرد و گرجستان را رسما بخشی از امپراطوری روسیه اعلام کرد.
بعد از کشته شدن پل، جانشین او الکساندر، در ۱۲۱۶ هـ.ق، گرجستان را جزء روسیه اعلام نمود و از نائب السلطنه هم نامی به میان نیاورد و ژنرال تسیتسیانوف به فرمانروایی گرجيستان تعیین و به تفلیس رفت. او برای حفظ گرجستان، به سوی ایروان و بخشهای مهم آن یعنی گنجه متوجه شد. گنجه مدتی بخشی از گرجستان بود و مالیات خود را به هراکلیوس میداد. جوادخان حاکم گنجه به درخواست سردار روسی برای مالیات توجه نکرد و تسلیم نشد. لذا تسیانف به آن سامان لشکر کشید.
جوادخان از دربار ایران تقاضای کمک کرد اما پیش از رسیدن قوای ایران، تسیانف در رمضان ۱۲۱۸ هـ.ق گنجه را محاصره کرد. جوادخان و سپاهیان اندک او شجاعانه مقاومت کردند، لیکن در اثر خیانت عدهای از ارامنه گنجه، شکست خوردند و سپاهیان روسیه دست به کشتار و غارت زدند و جوادخان و همسر و فرزندانش نیز کشته شدند. مساجد مسلمانان نیز در این حمله با خاک یکسان شد! تصرف گنجه، مقدمهای شد برای شروع جنگهای بین ایران و روس که حدود ۱۰ سال به درازا کشید.
فتحعلی شاه قاجار در ۲۸ ذیقعده ۱۲۱۸ هـ.ق (۲۰ اسفند ۱۱۸۲ شمسی) در چمن سلطانیه اردو زد و دستههای مسلح از سراسر کشور به او پیوستند و در ۱۴ صفر ۱۲۱۹ هـ.ق عباس میرزا حاکم آذربایجان و ولیعهد به فرماندهی سپاه منصوب شد و عازم ایروان گردید.
در سالهای اولیه جنگ، محدوده نبرد از رودخانه آرپاچای تا محل تلاقی رودهای ارس و کر تقریباً 400 کیلومتر مربع بود ولی از سال سوم به بعد، از سرحدات عثمانی تا به دریای مازندران به مساحت ۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت یافت.
روسها به دلیل جنگ در دو جبهه – با ایران و عثمانی – ناچار بودند با ایران از در صلح و مذاکره درآیند و تمام قوای خود را علیه عثمانی به کار ببرند. لذا پس از عقبنشینی علی میرزا که یکی از پسران فتحعلی شاه بود، به طرف ایروان، بارون وردی از طرف فرماندهی روس نزد عباس میرزا آمد و پیشنهاد صلح داد. عباس میرزا میرزای بزرگ قائممقام را مأمور مذاکرات کرد. قائممقام پیشنهادات روسها را در به رسمیت شناختن اراضی تصرفشده به مالکیت روس و نیز واگذاری راه ایران برای حمله به عثمانی غیر قابل قبول دانست. لذا بار دیگر حمله روسها در تمامی جبههها شروع شد.
در این هنگام توپخانه ایران در اختیار افسران متخصص انگلیسی بود. از آنجا که انگلیسیها علاقهمند بودند جنگ در جبهه ایران هرچه زودتر متوقف شود، لذا به افسران انگلیسی دستور دادند پست های خود را ترک کنند و به این ترتیب پست های توپخانه ی ایران بدون سرپرست ماند؛ و روسها که از این مسأله مطلع بودند، بر شدت حملات افزودند و بدین ترتیب جنگهایی که در ابتدا با پیروزیهای قاطع سربازان ایران آغاز شدهبود، به دلایل مختلفی – از جمله کمبود آذوقه، خیانت برخی حکام ماوراء ارس، و اتحاد روس و انگلستان و خیانت انگلیس به ایران – به شکست ایران و انعقاد قرارداد گلستان منجر گردید. در این قرارداد، ولایات قرهباغ، گنجه، شکّی، دربند، باکو، شیروان و قسمتهایی از ولایات طالش و تمام داغستان و گرجستان در اختیار روس قرار گرفت. سردار روس سیسیانوف در این جنگ کشته شد و گودویچ جانشین او گردید.